به گزارش «عمار فیلم»، گعده «راهنما» به همت دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار با نقد و بررسی مستند «همسایه خوب» به کارگردانی فرهاد دوانقی با حضور نعمتالله سعیدی، نویسنده و منتقد سینما و آرش فهیم، مجری و کارشناس در حسینیه هنر تهران برگزار شد.
کارگردان آتشنشان
دوانقی در آغاز بحث گفت: بنده قبل از کارگردانی به شغل آتشنشانی مشغول بودهام و همچنان نیز به این کار مشغولم و همچنین فارغالتحصیل کارگردانی سینما از دانشگاه صداوسیما هستم و هماکنون در مقطع ارشد رشته مدیریت رسانه تحصیل میکنم. در سالهایی که در فضاهای فرهنگی مشغول به فعالیت هستم، موضوع ارتباط مردم با شهدای گمنام و المانهایی که در رابطه با شهدا در سطح شهر داریم، همیشه برای بنده دغدغه بود که چرا باید این اتفاق بیافتد و با چه هدفی این المانهای شهری را ساختهاند. ایده اسم مستند مربوط به خاطرهای است از ممانعت یکی از اهالی واوان با خاکسپاری شهدا در پارک واوان و خوابی که آن شخص در رابطه با شهدا میبیند که در خواب به او میگویند که ما همسایه خوبی برای شما هستیم. برای نسل جدید سؤال است که چرا برای شهدا چنین سازهها و آرامگاههایی ساخته میشود. برای پاسخ به این سؤال به سراغ معراج شهدا تهران رفتیم و از متصدیان آنجا درباره تأثیرات فرهنگی شهدا پرسیدیم.
قالب بندی بومی
آرش فهیم، منتقد سینما گفت: مستندهایی که دنبال پیدا کردن حقایق و کشف معنویات و عرفان دفاع مقدس در جامعه امروز هستند خیلی در قالبها و تقسیمبندیهای جهانی قرار نمیگیرند و یک قالببندی بومی و تازهای را میطلبد و مضمون این مستند بیشتر معنویت اجتماعی و مبارزاتیست.
شهدا، قهرمان سینمای دفاع مقدس
سعیدی، کارشناس سینما گفت: با ادبیات قبلی که درباره سینمای کلاسیک در ذهن ما است، نمیدانیم که این مستند را فیلمی جنگی حساب کنیم یا فیلمی اجتماعی یا فیلمی معنوی گرا؛ لذا ضرورت دارد که یک تقسیمبندی جدیدی ایجاد کنیم تا لازم نباشد برای دستهبندی این سبک مستندها از قفسهبندیهای مختلف استفاده کنیم. سینمای جنگ در غرب و هالیوود، سینمای به تصویر کشیدن قهرمانانی است که میزنند و میکشند؛ اما ما با سینمای دفاع مقدس مواجه هستیم که قهرمانان اصلی آن شهدا و افراد شهادت طلب هستند، که دقیقا نقطه مقابل الفبا قهرمانها و مبانی سینمای هالیوودی است.
دوانقی افزود: روایت مستند کاملاً مردمی است و بنده در ساخت این مستند به دنبال افراد معروف و شاخص نبودهام. هدفمان از ساخت مستند این بود که این پیام را به مخاطب منتقل کنیم که چنین گنجی در اختیار شما قرار دارد و کافی است که با این سرمایههای معنوی ارتباط بگیرید و از وجودشان استفاده کنید.
توحید و شرک در روایت مستند
سعیدی تصریح کرد: پیچیدهترین مفاهیم عالم، سادهترین آنها است و برعکس؛ سادهترین مفاهیم عالم، پیچیدهترین آنها است؛ مثل همین نور معمولی که آشکارترین پدیده است و در عین سادگی، از پیچیدهترین مفاهیم فیزیکی نیز است. در روایت مستند نیز اگر دوگانه سادگی و پیچیدگی را به وجود بیاوریم و بین این دو تفکیک قائل بشویم، گویی توحید را کنار گذاشته و به شرک رسیدهایم. یک روایت حقیقی و درست همانقدر پیچیده است که ساده است و همانقدر ساده است که پیچیده است. سؤالی دیگری که مطرح است این است که ما هنر را بیشتر جوششی بدانیم یا کوششی؛ یعنی هنر یک موضوعی است که بیشتر الهام و دریافت میخواهد یا بیشتر یک صنعت است و نیاز به مهارت دارد. اصل مسئله در شعر، الهام است و در مستندسازی، رزق الهی است که مصاحبهشونده من خوب باشد یا نباشد و این تازه اول کوشش است؛ یعنی رزق فیلمساز رسیده است و عرضه میخواهد که آن موضوع را جذب و پرداخت کند و آن را به ثمر برساند.
اینکه فیلمها را به بخشهای اجتماعی و عرفانی و … تقسیمبندی کنیم، بهدور از نگاه توحیدی است. بلکه باید سعی کنیم از جنبههای مختلف جامعهشناسی و روانشناسی و تجربه نگاری و… به فیلم نگاه کنیم. البته یکی از نقاط قوت این مستند، نداشتن سرطان عرفان یا سرطان نگاه اجتماعی است. سرطان وقتی اتفاق میافتد که یک عضو فعالتر از اعضای دیگر باشد. اگر در یک اثر هنری نیز به نگاه عادلانه به جنبههای آن نرسیم، آن کار موفق از آب درنخواهد آمد.
صداقت در مستند
دوانقی در ادامه گفت: در فیلمسازی اصلاً به پیچیدگی علاقه ندارم چون دوست دارم که با مخاطبم حرف بزنم. شاید پیچیده صحبت کردن و پیچیده ساختن خودش یک هنر باشد ولی بنده علاقه دارم که پیام مستند را بهسادگی به مخاطب منتقل کنم. از جهت دیگر نباید ایدئولوژی و نگاه و باور من سبب کتمان یک حقیقت شود چون مخاطب بسیار باهوش است و وقتی یک مستند را به او نشان میدهی، متوجه میشود که با او صادق هستی یا میخواهی بازیش بدهی. بنده نگرانم که فیلمی را بسازم که مخاطب، دیگر تمایلی به دیدن اثرهای بنده نداشته باشد؛ به خاطر همین سعی کردهام که در تمامکارهایم با مخاطب صحبت کنم.
همچنین در تمام اثرهایی که ساختهام هیچگونه مرزبندی ایدئولوژیکی بین مخاطبان نداشتهایم. البته درجهبندی مخاطب دارم که یک مخاطب جوان است و یک مخاطب نوجوان ولی مرزبندی ندارم. البته کار بسیار سخت ولی شدنی است و تمام سعی بنده این است که به چنین جایگاهی برسم.
بزرگترین دانشگاه آمریکا در محلی احداثشده است که ۷۰۰ کشته جنگ جهانی دوم خاک هستند. در کانادا دانشگاهی داریم که زمانی که رئیس آن عوض میشود، موظف است اولین کاری که میکند برنامههایی ارائه کند که برای کشتهشدگان جنگ جهانی دوم چه برنامهای دارد.. واقعاً در کشور ما چه اتفاقی افتاد که خیلی از شهدای ما سر از کوه درآوردند! یک جاهایی کوتاهی رسانه بوده است و یک جاهایی کوتاهی مسئولین.
شهدا و سیاست
سعیدی اظهار داشت: علم همانقدر که آگاهیبخش است میتواند حجاب اکبر هم باشد. نور همانقدر که میتواند جهان را برای ما روشن کند، اگر چراغقوه روی چشم فردی بتابانیم میتواند تبدیل به حجاب اکبر بشود. متأسفانه در دانشگاهها و علوم انسانی با فضایی مواجهیم که حرف میزنند تا گیج کنند تا اینکه مسئلهای را روشن کنند. در جبهه انقلاب، کارهای خط مقدمی کمی داریم ولی پشت جبهه و تدارکات نیرو زیاد داریم. غفلتی که در این مستند وجود دارد این است که عنصر سیاسی آن ضعیف است و به نظر بنده سیاستزدایی از شهدای ما خطا است. این مستند برای افزایش مخاطب، کمی از اثرگذاری خود کاسته است؛ مثل موشکی که برای افزایش شعاع تخریب آن، قدرت تخریبش را کاهش میدهند. گاهی ما در افزایش دایره مخاطبان خود افراط میکنیم که مانند موشکی میماند که شعاع تخریب آن را تا یک کیلومتر افزایش دادهایم ولی قدرت موشک آنقدر کم شده است که هیچ وسیله و استحکامی از دشمن را نابود نمیکند.
همسایههای خوب
در پایان دوانقی گفت: ما در این کار بههیچوجه قصد نداشتیم که دو نگاه موافق و مخالف را داشته باشیم. هدف ما صرفاً این بود که به مخاطب بگوییم چنین شهدایی هستند و همسایههای خوبی نیز هستند و از وجودشان بهره ببرید. ما میخواستیم طیف عظیمی از مخاطبان را در نظر بگیریم و به مردم بگوییم که با هر دید سیاسی و فرهنگی و اجتماعی که دارید به شهدا نزدیک شوید.