مستند «سه سال و سه روز» روایت زندگی طیب حاجرضایی را از لحظه تولد تا اعدامش توسط حکومت پهلوی را به تصویر میکشد. طیب، چهرهای خبرساز در تهران پیش از انقلاب، سالها بهعنوان لوتیای صاحبنفوذ و خوشنام در مناسبات سیاسی و اجتماعی دهههای ۳۰ و ۴۰ شمسی نقشآفرینی کرد. او در ماجرای ۲۸ مرداد در کنار دربار ایستاد و با نفوذی که میان لوتیهای تهران داشت، آنها را برای به ثمر رساندن کودتا و حفظ جایگاه محمدرضا پهلوی بسیج کرد. این مستند کوشیده است با نقل خاطرات نزدیکان طیب حاجرضایی و افراد سرشناسی که او را میشناختند، تصویری واقعی و دقیق از شخصیت او ارائه دهد.
مستند «سه سال و سه روز» با لحظهای ویژه در تاریخ معاصر ایران آغاز میشود: تولد ولیعهد در نهم آبان ۱۳۳۹. این اتفاق با تمرکز بر نقش طیب حاجرضایی روایت میگردد؛ مردی که مسئول تدارک جشن به دنیا آمدن ولیعهد در محوطه بیمارستان فرح پهلوی بود. مستند با طرح این پرسش آغاز میشود که نفوذ و ارتباط نزدیک طیب با دربار و نزدیکیاش به شاه از کجا نشأت میگیرد، سوالی که مخاطب را برای ادامه تماشای روایت مشتاق و کنجکاو میکند. برای پاسخ به این ابهام، مستند به هفت سال پیشتر بازمیگردد و ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را مرور میکند؛ کودتایی که طیب به دستور فضلالله زاهدی مأمور همراه کردن لوتیهای تهران با دربار پهلوی علیه دولت دکتر مصدق شد.
پس از کودتا، مستند به دورانی میپردازد که طیب حاجرضایی پاداش وفاداری سیاسی و شاهدوستیاش را گرفت؛ دورانی که با آزادی از زندان، دیدار با محمدرضا شاه و دریافت امتیاز انحصاری واردات موز همراه بود.
کارگردان به رسم انصاف، به استقلال شخصیتی طیب نیز میپردازد و در همین حال، تضاد میان او و شعبان جعفری را برجسته میسازد؛ تا تمایز استقلال طیب نسبت به دیگر لاتها و چهرههای بانفوذ آن دوره روشنتر شود. در ادامه مستند نشان میدهد که طیب به مرور از دربار فاصله میگیرد و با توجه به درک شرایط اجتماعی و تحولات سیاسی آن دوران، به شخصیتهایی مانند امام خمینی گرایش پیدا میکند؛ پس از تغییر رویکرد طیب و گرایشش به جریانهای دینی و انقلابی و تأثیرپذیری از شخصیت امام خمینی(ره)، در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر شده و سرانجام در ۱۲ آبان همان سال تیرباران میشود.
مستند «سه سال و سه روز» نام خود را از فاصله زمانی میان تولد ولیعهد و اعدام طیب حاج رضایی گرفته است؛ فاصلهای که نماد تحولی عمیق در زندگی و سرنوشت این شخصیت است. ساختار اثر بر پایه روایتهای متنوع شکل گرفته است؛ از گفتوگو با نزدیکان و دوستان طیب گرفته تا دیدگاه شخصیتهای سیاسی برجستهای چون اردشیر زاهدی و داریوش بایندر. با ترکیبی از تصاویر آرشیوی و روایتهای صوتی (نریشن)، داستان به شکلی جامع روایت میشود. در لحظات کلیدی مانند دیدار طیب با شاه یا لحظه شهادت او، تکنیک تصویرسازی به کار گرفته شده تا تأثیرگذاری بصری افزایش یابد.
مستندساز در «سه سال و سه روز» به قهرمانسازی از شخصیت طیب حاجرضایی نمیپردازد، زیرا خود شخصیت طیب به اندازه کافی قهرمانانه است و مستندساز تنها تلاش میکند آن را به تصویر بکشد. در بخشهایی که رضا امیرخانی، نویسنده کتاب، به تمایز طیب با شخصیتهایی چون شعبان بیمخ میپردازد، کوششی آگاهانه صورت گرفته تا تفاوت طیب با سایر شاهدوستان و درباریان برجسته شود و مخاطب بتواند قضاوت درستی درباره شخصیت او داشته باشد. این مستند اثری تماشایی است که همزمان با ارائه مستندات تاریخی، تاریخ پرچالش دهههای بیست تا چهل ایران را از خلال سرگذشت یک چهره شاخص مانند طیب حاجرضایی روایت میکند؛ روایتی که بر اعتبار اثر میافزاید و ارزش تماشای آن را برای مخاطب دوچندان میکند.