به گزارش «عمار فیلم» به نقل از خبرگزاری تسنیم، آیتالله قائم مقامی در “محفل هماندیشی سینما انقلاب اسلامی” با اشاره به بزرگی و وسعت واقعه انقلاب اسلامی در قرن حاضر گفت: “ما معتقدیم بعد از واقعه انقلاب اسلامی، هیچ واقعه دیگری در این سطح در جهان وجود ندارد و از این به بعد نیز هر چه هست ادامه این واقعه است، تا انشاءالله به ظهور اعظم منجر خواهد شد.”
وی در ادامه به تاثیر انقلاب در هنر هم ورود پیدا کرد و افزود: “انقلاب اسلامی در عرصه هنر هم تحولات اساسی ایجاد کرد. بعد از انقلاب، بیدرنگ بیشتر هنرها از این واقعه اثر گرفتند و متوجه شدند باید این واقعه را یاری کنند و بنابراین در سطوح مختلف به یاری دین آمدند. سینما یکی از آن هنرهایی است که به شدت از انقلاب متاثر شد و به یاری آن آمد.”
شرط یاری دین به هنر
شرط یاری دین به هنر به صورت عام و سینما به صورت خاص، بخش دیگری از سخنرانی آیت الله قائم مقامی بود. وی گفت: “هنرها اگر قرار است از جانب خداوند کمکی دریافت کنند، باید قبل از آن به یاری انقلابی که از دین متاثر شده است بیایند.”
قائم مقامی در ادامه به بحث مقایسه سینمای قبل و بعد از انقلاب با آوردن غزل مشهوری از مولانا ورود کرد و بیان داشت: “سینمای قبل از انقلاب سینمای “مرده بُدم”ی بود که با نفس انقلاب به “زنده شدم” تبدیل شد. سینمای قبل از انقلاب یا سینمای مبتذل و سخیف بود یا سینمای روشنفکری که تحت تاثیر سینمای فرمگرای آن دوران بود. در فرمالیسم، هنری مهم است که حرفی برای گفتن نداشته باشد. در سینمای فرمگرا، قرار نیست خود هنرمند به حرف حقی رسیده باشد. هرچه به ذهنش میرسد را بیان میکند و فهم آن را به مخاطب میسپارد. حتی خود هنرمند هم بعد از بیان حرفش، به آن میاندیشد. این منطق در بیان دین، به حماقت تعبیر شده است.”
نسبت دین و هنر، بخش دیگر صحبتهای آیت الله قائم مقامی بود. به باور وی، هر چیزی و از جمله هنر، اگر با دین نسبت پیدا کند و حاکمیت دین را بپذیرد و تکبر نداشته باشد، بلافاصله هویت و شخصیت متمایز پیدا میکند. بعد از انقلاب، دین هم به سینما سوژه و موضوع عقلایی داد و هم به متمایز شدن شخصیتها کمک کرد.
ژانر دین در سینما
قائم مقامی در ادامه به رویکرد سینما و به خصوص سینمای دینی در آینده اشاره داشت و گفت: “در آینده و در چهل ساله دوم، قرار نیست تجربههای گذشته را تکرار کنیم. باید وارد فضای جدیدی بشویم. باید در این فضا، بیشتر از قبل، متوجه واقعه انقلاب باشیم و سینما را در خدمت انقلاب قرار دهیم. در آینده و در چهل ساله دوم، باید موضوعات و سوژههای سینمایی، خودشان را به حقایق دینی نزدیکتر کنند.”
به باور وی، زبان سینما، قویترین زبانهاست و به همین دلیل بیشتر از دیگران میتواند حرف حق را بزند. وی گفت: “مراد ما از سینمای دینی، سینمایی است که حرف و سخن خداوند را بیان کند. سخن خداوند هم، سخنی درکنار دیگر سخنها نیست. به بیان سینمایی، دین ژانری در کنار دیگر ژانرها نیست. ژانر اصلی است. دین درتمام ژانرها حرف دارد. کافی نیست سخن دینی داشته باشیم، باید شیوه صحیح بیان آن را هم بلد باشیم. یعنی هم توجه به محتوا و هم توجه به فرم.”
پایان بخش سخنان قائم مقامی، بحث تخیل در سینما بود؛ وی تصریح کرد: در اسلام، تخیل پذیرفته شده است اما موضوعیت مستقلی ندارد. ما برای قصههای سراسر خیالی ارزشی قائل نیستیم. قصههای سراسر خیالی همانند حرفهای بیارزشی هستند که زیبا بیان میشوند. انقلاب ما در فضای پست مدرن اتفاق افتاد. در این فضا وقتی تجلی رخ میدهد که خودتان را وسیله و ابزار بدانید. در این صورت موضوعیت پیدا میکنید.”