به گزارش «عمار فیلم» به نقل از روزنامه جوان، امرالله احمدجو بیتردید چهره ماندگار هنر ایران محسوب میشود. سبک خاص و منحصر به فرد او در سریال «روزی روزگاری» در اوایل دهه۷۰ مخاطبان تلویزیون را مجذوب خود کرد. بخش اول گفتوگوی «جوان» با این فیلمساز درباره بیمهری تلویزیون در به رسمیت شناختن بخشی از مالکیت مادی و نیز مالکیت معنوی او نسبت به سریال پرفروش روزی روزگاری و نیز شگفتزدگیاش از نوع تجلیلی که از او در جشنواره فیلم عمار به عمل آمده را میخوانید.
ظاهراً نگارش بخشی از دیالوگهای فیلمنامه سلمان فارسی به شما واگذار شده است؟
بله، داوود میرباقری دوست قدیمی من قصد دارد تا برای سریال سلمان سنگ تمام بگذارد و میخواهد دیالوگها بیایراد از کار دربیاید و حساسیت خاصی به آن دارد. برای همین سراغ من و چند نفر دیگر آمد و سفارش دیالوگنویسی را به ما داد. از من خواست که اجرایی به کار نگاه نکنم و قلمم برای نگارش آزاد باشد و از نقل محاوره استفاده کنم. از شخص دیگری خواسته که به اصطلاح لفظ قلم بنویسد، مجموعه اینها را خودش غربال میکند و دیالوگ نهایی را مینویسد. من چنان غرق این فیلمنامه شدم که از این حد هم رد کردم و دارم رمان این فیلمنامه را مینویسم، مینویسم و صیقل میدهم تا دست داوود پر باشد. او فیلمنامهای بینظیر درباره سلمان خلق کردهاست. وقتی ۲۵سال پیش برای من از سلمان حرف میزد من تعجب میکردم که چطور میخواهد درباره شخصیتی که زیاد درباره او اطلاعات در دست نیست فیلمنامه بنویسد، اما وقتی این اواخر آن را به من داد تا بخوانم به وجد آمدم و حرفم را پس گرفتم.
برخی معتقدند دستهایی برای کار نکردن یا کم کارکردن فیلمسازان مطرح در صداوسیما وجود دارد، چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟
در این حد که معتقد باشم توطئهای در کار است؟ خیر، ولی وضعیت به گونهای است که در بسیاری از مواقع کار را برای امثال من خیلی سخت کرده و این وضعیت همواره ادامه دارد. به طور قطع عواملی وجود دارند که سنگاندازی میکنند، ولی به این قائل نیستم که این سنگاندازیها فکر شده و عامدانه انجام میشود، بلکه ضعفها را ناشی از سوءمدیریت میدانم. به توطئه اعتقاد ندارم، اما به غفلت، تنگنظری، نشناختن اولویتها و محدود بودن دایره دید برخی مدیران قائل هستم.
چرا سالهاست کار نمیکنید؟
حدود چهار، پنج طرح فیلمنامه طی سالهای اخیر ارائه دادهام. آخرین آن «حقایق اتفاقیه» است که شبکه۳ آن را خریده است، مربوط به دوره زمانی قاجار میشود. فیلمنامه دیگری به نام «صحرائی» ارائه کردم که موضوع آن راجع به وضعیت اعراب جاهلی و محیطی که رسولاکرم(ص) در آن ظهور میکنند، است. فیلمنامه پرماجرایی است. کارهای من اغلب تاریخی هستند، اما یکسریال پروپیمان هم با موضوع دفاع مقدس با نام تولد نوشتم که هنوز به جایی نرسیده است. فیلمنامه کوتوال (قلعهبان) نیز پیشنهاد شبکه۳ بود که راجع به حمله مغولها به ایران است.
چرا هیچ کدام ساخته نشده است؟
روال اینگونه است که شما طرحی پیشنهاد میکنید. بعد اگر مدیران تشخیص دهند که در اولویت است ممکن است به اجرا برسد، ولی ممکن هم هست که فراموش شود. چون رفت و آمد مدیران در سازمان زیاد است و گروه یا مدیری که جایش را به قبلی میدهد زیاد به آنچه پیش از آن اتفاق افتاده کاری ندارد. سلایق و سیاستگذاریها هم دخیل است. ممکن است کسی در جایی که باید تصمیم بگیرد برای مثال مخاطب سلام بلند من قرار نگرفته باشد و اصلاً من را نبیند.
اینها را میتوان ناشی از نبود یک استراتژی و برنامه دقیق و شفاف در امر سریالسازی در سازمان قلمداد کرد؟
شاید بتوان اینطور گفت چون وقتی مدیر جدید میآید تغییرات کلان بیش از چیزی است که باید باشد؛ تغییراتی که لزوماً هم نتیجهاش مثبت نیست.
تجلیل یا تقدیر از شما در جشنواره عمار چقدر برایتان اهمیت دارد؟
نفس تجلیل برای من زیاد موضوع با اهمیتی نیست اما آنچه من را خیلی شگفتزده کرد و روحیه تازهای به من داد ویژهنامه بسیار با ارزشی بود که این بچهها منتشر کرده بودند. نقدهایی به شدت جدی، دقیق و پربار در این ویژه نامه خواندم. معتقدم اگر نقد جدی در هنر نباشد شاهد شکوفایی نخواهیم بود. نقدهای این بچهها من را شگفتزده کرد. پیش از این من زیاد دید خوشبینانهای به نقد نویسی در ایران نداشتم، اما این دوستان غیر از اینکه برای من سنگ تمام گذاشتند و از این بابت ازشان ممنونم حلاجی دقیق و غیرمنتظرهای از آثار من ارائه کردند که برایم خیلی باارزش است. از اینکه بچههای قلم به دست فهیم و دقیق و باسوادی به این عرصه ورود کردهاند ذوق زده هستم و انرژی تازهای گرفتم. پیش از این در جاهای دیگر مثل جشنواره حسنات اصفهان و برخی روستاها به من لطف داشتند و از من تقدیر شده بود، اما مزهای که این بچهها با نقدهایشان به من چشاندند قابل توصیف نیست. خیلی جانانه و مفصل به من خسته نباشید، گفتند.
از طرف خود سازمان چقدر قدردان شما بودهاند؟
شاید باور نکنید، ولی پس از ساخت سریال روزی روزگاری، تنها گروه معارف و حجتالاسلام قرائتی از من به دلیل بها دادن به مقوله نماز بابت ساخت این سریال تشکر کردند و من از جایی که برای آن سریال میساختم انتظار بیشتری داشتم. شما نمیدانید از همین سریال سازمان چقدر درآمدزایی کرده است. در واقع با این سریال تجارت کردند، ولی حتی به من اطلاع ندادند که درباره سریال خودم نظر بدهم. من آن زمان از این بابت گلایهای را مطرح کردم و گفتم کاش من را خبر میکردید، ولی انشانویس شرکت سروش بیانیهای بیادبانه منتشر کرد قریب به این مضمون که تو چه کارهای، اینکه سریالی به تو داده شده تا بسازی باید به آن افتخار کنی و از این حرفها، بنا به دلایلی مجبور به سکوت شدم، چون در تدارک کار تازهای بودم و نمیخواستم درگیر شوم. من به لحاظ معنوی حق داشتم گلایه کنم، آن انشانویس الان قطعاً به جاهای بالاتری نقل مکان کرده است. در همه جای دنیا درصدی از پخش مجدد فیلمها و سریالهایی که قابلیت چندین بار پخش مجدد دارند به عوامل کلیدی تعلق دارد. این متأسفانه در ایران باب نیست، حقوق مادی و حتی معنوی ما را نادیده میگیرند. روزی روزگاری تعدد پخش بیرقیب دارد. همین حالا شما به دفاتر پخش سروش مراجعه کنید بعید است که بتوانید چند نسخه از این سریال را به راحتی پیدا کرده و خریداری کنید. جالب است که برای احترام حتی چند نسخه را برای خود من در اصفهان ارسال نکردند. مجبور شدم برای تهیه ۱۰ نسخه فرزندم را به تهران بفرستم، ولی او هم موفق نشد پیدا کند چون بسیار کمیاب است و مردم همچنان آن را میخرند.