میلاد حبیبی، از پژوهشگران و نویسندگان عرصه تاریخ شفاهی پیشرفت که اجرای این برنامه را نیز بر عهده داشت در ابتدای برنامه گفت: در۴۰ سال گذشته روایات سیاسی زیادی از انقلاب داشته ایم اما کمتر پیش آمده پیشرفت های علمی نخبگان و پژوهشگرانمان را به طور مطلوب و منصفانه بازگو کنیم و ما درحال حاضر در کشورمان با هویت زدایی در عرصه ی علم و دانش روبه رو هستیم.
وی با بیان این که به طور قطع فلسفه این ویژه برنامه نیز همین بود که با شناساندن نخبگان به وسیله راویان پیشرفت، انگیزه و امید را در دل جوانان و مردم زنده نگه دارد، گفت: این برنامه در چهار قسمت از نخبگان موفقی که در عرصههای علمی به نوعی جهادگونه عمل کرده بودند و به موفقیت های چشمگیری نیز رسیده بودند دعوت کرده تا از خاطرات تلخ و شیرین مسیر موفقیتشان بگویند.
وقتی تحریمها هم مانع کار نشدند
در بخش ابتدایی این برنامه، آقای حمیدرضا مقاره عابد روی سن آمد، جوانی سی و چندساله که مؤسس شرکت کامپوزیت گستر سپاهان بود.
وی به شراکت خود با شخصی به نام دکتر نصراشاره کرد و گفت: دکتر نصر پیشنهاد داد که قسمتی از تلاش و کارشان را با هدف کمک به افرادی که نیازمند پاهای مصنوعی هستند، پیش ببرند؛ چرا که ایران در تحریم است و خانواده افراد معلول هزینه زیادی را باید بابت پاهای مصنوعی بپردازند.
مقاره عابد در ادامه گفت: بعد از مدتی کار آغاز شد حدود یکسال طول کشید تا نمونههایی ارائه شود، مشکلات زیادی بر سر راه بود، از بی مسئولیتی مسئولان موسسهها برای خرید پای مصنوعی گرفته تا حتی اخاذی کردن بعضیهاشان در جهت پیشبرد اهداف مالی خود، اما آنقدر تلاش ها و پیگیریها ادامه داشت تا در نهایت، حتی با وجود تحریمها موفقیت حاصل شد.
بنا بر این گزارش پس از اتمام خاطرهگویی مقاره عابد، لوح تقدیری توسط محمد مهدی، پسر هفت ساله ای که با پاهای مصنوعی شرکت کامپوزیت گستر اصفهان راه می رفت به این تلاشگر عرصه علم و صنعت اهدا شد.
مصائب ساخت یک واکسن
نفر بعدی که به روی سن دعوت شد تا راوی پیشرفت باشد آقای اصغر عبدلی ، ویروس شناس و دانشیار موسسه پاستور و سازنده واکسن کرونا (برکت) بود.
عبدلی گفت: ما منتظر هیچ چیز نماندیم و از همان روز اول شناسایی نخستین فرد مبتلا به کرونا، تحقیقات خود را روی این ویروس آغاز کردیم او و همکارانش چندین ماه از خانوادههای خود، به دلیل امکان آلودگی با ویروس، جدا شدند؛ چرا که موقع کشت ویروس بیشترین امکان انتقال وجود دارد، آزمایشها و مطالعات زیادی انجام شد تا سرانجام نتیجه بخش و ثمر بخش بود.
وی با اشاره به سیاسی بودن مساله واکسن در دنیا، اظهارداشت: خیلیها خواستند تا واکسن برکت را تخریب کنند اما به لطف خدا ۱۵میلیون دز واکسن زده شد و در حال حاضر، طبق تحقیقات دانشگاهی یکی از کم خطرترین واکسنهای موجود است و حالا نیز منتظر تاییدیه سازمان جهانی هستیم.
عبدلی بعد از مطرح کردن این موضوع که اکثر افراد مجموعه محققان را جوانان تشکیل دادهاند، گفت: جوانان ما باید از مدرکگرایی دوری کنند تا بتوانند مشکلات را حل کنند و شرایطی به جود آید که به راحتی کشور را ترک نکنند.
وی در پایان از از سرمایه گذاران جهت سرمایه گذاری در بخش های دارویی و درمانی دعوت کرد.
در پایان صحبتهای آقای عبدلی، کتاب سلولهای بهاری توسط بهنام باقری از نویسندگان حوزه پیشرفت و نویسنده کتاب به این دانشمند ایرانی اهدا شد.
تعجب خارجی از تولید سطح بالای محصول ایرانی
آقای مهندس یعقوب زاده، مدیرعامل شرکت پویندگان راه سعادت نفر بعدی بود که روی سن آمد و گفت: بعد از تولید ونتیلاتوردر سالهای نخست که مشغول به کار شدیم، به سختی به آنها جواز تولید دادند و آنها نتوانستند در طی سالها بیشتر از ۴۵عدد ونتیلاتور در به وزارت بهداشت بفروشند.
آقای یعقوبی از حساس بودن کارشان گفت و اینکه ونتیلاتور نیمی از امکانات تخت آی سیو است و کاملا استفاده نکردن وکردن از آن در مراقبت های ویژه به معنای مرگ و زندگیست.
او با بیان اینکه در دوران کرونا کشور دچار بحران ونتیلاتور شد و وزارت بهداشت حدود ۴۰۰۰ عدد سفارش به شرکت آنها داد و حتی به دلیل کمبود، مجبور شد ونتیلاتور ۲۵۰۰۰ یورویی را صد هزار یورو از خارج از کشور وارد کند.
او در ادامه گفت: ما علاوه بر کمیت، کیفیت هم بسیار برایمان بسیار مهم بود، به همین دلیل تلاش کردیم و توانستیم دستگاه هایی بسازیم که هوشمندند و نیاز به سرویس دهی های سه ماهه و شیش ماهه ندارند و بسیاری از شرکت های خارجی نیز از این موضوع تعجب کردند و در نهایت به کمک خدا توانستیم تمام نیاز را رفع کنیم و جای خوشحالی دارد که بیمارستانهایی که قبلاً به ونتیلاتور ایرانی اعتماد نداشتند، فقط از ایرانیها استفاده میکنند.
لوح تقدیر اقای یعقوب زاده توسط اقای زمانیان ، نویسنده کتاب و روایتگر موفقیتهایش اهدا شد. آقای زمانیان به دو ویژگی شخصیتی مهم اقای یعقوبی اشاره کرد که آنها را عامل اصلی موفقیت ایشان میدانست، یکی مساله حساس بودن به مساله حق الناس و دیگری شجاعت در عمل، که به گفته خودش شجاعتشان یادگار جنگاست.
دیدن اشک یک بیمار مانع از مهاجرتم شد
در قسمت بعدی برنامه روایت پیشرفت، از آقای مهندسعلیرضا میرباقری، طراح ربات سینا، دعوت شد تا از خاطرات مسیر موفقیت خود بگویند.
مجموعه او اولین ربات جراح ایرانی را ساخته و در عرصه بین الملل نیز مطرح شده است.
آقای میرباقری با اشاره به اینکه او یکی از کسانی بوده که بیست سال پیش قصد مهاجرت داشته چرا که یکی از بهترین دانشگاههای دنیا به او درخواست داده بود، گفت: تنها چیزی که مرا اینجا نگه داشت، دیدن اشک بیماری بود که برگونه اش جاری شد و در همانحال دستان من را فشرد.
وی افزود: بعد از این ماجرا با تمام دشواریها و با اینکه از هر هزارمسئول شاید فقط یک نفرهمکاری میکرد،اما دست از تلاش برنداشتم وبا اینکه مجوز به ما ندادند ناامید نشدیم و درنهایت توانستیم نظر وزارت اندونزی را جلب کنیم و اولین قرارداد خود را در سطح بین الملل ببندیم.
میرباقری با اشاره به اینکه اندونزی چند هزار جزیزه دارد که ورود و خروج به انها سخت و حتی گاهی غیر ممکن است، گفت: دلیل اینکه ربات جراح، به شدت با استقبال آن ها روبه رو شد همین مسئله است.
وی با ابراز تاسف شدیدی از مهاجرت نخبگان و اساتید دانشگاهها به کشورهای دیگر اظهار داشت: از اهل رسانه می خواهم تا در جهت اگاهی بخشی به جوانان تلاش کنند و از جوانان خواست که بمانند و مادرشان ایران را در آغوش بگیرند.
رپایان لوح تقدیر اقای میرباقری توسط روح الله رحیمی سازنده جوان برنامه پازل ، که به روایت داستان ربات سینا پرداخته بود، تقدیم او شد.
برنامه بهپایان رسید اما یقینا شروع کار بسیاری از جوانان بود، تمام روایت ها و خاطره ها در این برنامه، تلاقی غرور و غم بود.
غرور از این همه موفقیت پس از گرهها و سختی ها و غمی سنگین ازینکه چرا باید با وجود چنین نخبگانی که شریانهای اصلی یک کشورند ،کشورمان بی جان و بی رمق و کم خون باشد؟!که چرا نخبگانمان بی مهابا رها شده اند در زمین سخت جنگ نرم؟!
و هزاران چرای دیگر که در ذهن تمام تماشاچیان جا خوشکرد وماند .