آن‌ چه در مستند «مخترع آهنی» می‌بینیم:

نمایش مشکلات با نگاه امیدوارانه

مستند «مخترع آهنی» به روایت قصه سه مخترع ایرانی می‌پردازد که سعی دارند تولیدات خود را در کشور صنعتی کنند.

به گزارش «عمار فیلم»، محمدجواد رئیسی از طلبه‌های فیلمسازی است که طی چند سال اخیر در فضای حرفه‌ای سینما، در حال فعالیت و کسب تجربه است. این کارگردان جوان با مستند «مخترع آهنی» به دهمین دوره از جشنواره مردمی فیلم عمار آمده، مستندی که به روایت قصه سه مخترع ایرانی می‌پردازد که سعی دارند تولیدات خود را در کشور صنعتی کنند. در ادامه، گفت‌وگوی ما با او را درباره این مستند می‌خوانید.

ماجرای مستند؟

«مخترع آهنی»، مستندی درباره‌ سختی‌های تولید و کارهای دانش‌بنیان در ایران است که ما در این مستند با قصه سه شرکت دانش‌بنیان تا صنعتی شدن کارهایشان پس از پشت سر گذاشتن مشکلات همراه می‌شویم.

ما با نمایش این سه مخترع در تلاشیم تا به مشکل تولید در کشور بپردازیم و در کنار این پرداخت، روزنه‌ امیدی را برای مخاطب باز نگه داریم تا فیلم با ناامیدی تمام نشود و در کنار راه حل خود، پیشنهاداتی نیز برای جهانی کردن فعالیت‌های دانش‌بنیان ارائه دهیم.

تولید ملی همواره یکی از مهم‌ترین دغدغه‌هایم بوده چرا که با حل شدن مشکلات تولید، اقتصاد کشور، اصلاح می‌شود. کشور ما در اقتصاد، بزرگ‌ترین ضعف‌ها را دارد و اگر بخواهیم کار آینده‌دار و زیربنایی انجام دهیم باید اقتصاد را تقویت کنیم و تولید هم یکی از شاخص‌های اصلی اقتصاد است و من سعی کردم با ساخت مستندی گفتمانی، دغدغه‌هایم را بازگو کنم.

چرا فرم فانتزی؟

علت اصلی انتخاب این فرم، خاص بودن آن است، از این جهت که ما می‌خواستیم مخاطب با این فیلم ارتباط برقرار کند؛ چرا که وقتی ما از مسائل درون گفتمانی صحبت می‌کنیم، تیزی و تندی نقد معمولاً مخاطب را آزار می‌دهد و استفاده از فرم فانتزی در قالب مستند-داستانی در کنار جذابیت‌های خاص این فرم، قدری از این آزار می‌کاهد.

به تاریخ سینما هم که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که فیلم «عصر جدید» چارلی چاپلین، با این‌که اساساً یک فیلم طنز است اما از جدی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینماست و می‌توان گفت طنز بودن درون‌مایه یک فیلم ارتباطی با این‎که چه موضوعی را مطرح می‌کند، ندارد.

سوژه‌های مستند را چگونه پیدا کردید؟

حدود شش ماهی بین شرکت‌های دانش‌بنیان تحقیق می‌کردم و در کنار حضور در نمایشگاه‌های مختلف، با افراد مرتبط با این مسئله ارتباط داشتم و پس از بررسی سوژه‌های مختلف و ارتباط با تولیدکننده‌ها در نهایت تصمیم گرفتم تا با این سه نفری که در مستند هستند، همراه شوم و راوی قصه آن‌ها باشم.

پس از پیدا کردن سوژه‌ها، در مرحله نخست به سراغ پژوهش‌های مقدماتی و مصاحبه با دست‌اندرکاران رفتیم و نزدیک به چهار ماه درگیر نوشتن فیلمنامه و پیش تولید بودیم. با توجه به این‌که یکی از سوژه‌های ما در انگلستان بود، در پیش تولیدمان در نظر داشتیم سفری هم به انگلیس داشته باشیم که به خاطر مشکلات ویزا و هزینه‌های بالای آن مجبور شدیم سناریو را طوری بنویسیم که کل کار در ایران انجام شود.

مسئله مستند؟

هدف اصلی ما نشان دادن مشکلات توأم با نگاه امیدوارانه بود. ما در انتهای فیلم نشان می‌دهیم که یک تولید‌کننده می‌تواند در ایران کارخانه داشته باشد و محصولاتش را برای یک کشور اروپایی مثل انگلستان تولید کند. موضوعی که در این قسمت از فیلم مطرح می‌شود در کمتر جایی شنیده شده بود و کمتر کسی به چنین حرفی باور داشت و ما هم اگر می‌خواستیم این را شفاهی مطرح کنیم، فکر می‌کردند شعار می‌دهیم ولی ما در فیلم می‌بینیم علی‌رغم همه‌ی مشکلات و سختی‌ها یک نفر این کار را انجام می‌دهد.

 خیلی‌ها ممکن است بپرسند چرا این فیلم، دنبال راه حل مشکلات نرفته است و چرا راه حل قانونی ارائه نمی‌کند، در جواب باید گفت این فیلم اصلاً چنین هدفی ندارد، می‌خواهد علی‌رغم بیان مشکلات، روزنه امیدی هم ایجاد کند که چطور می‌شود جنس ایرانی را در یک کشور خارجی مثل انگلستان فروخت.

 در انتهای فیلم هم می‌بینید که قهرمان قصه برای سرنوشت خود می‌جنگد و تصمیم مهمی می‌گیرد، تصمیمی که به نظرم کلیشه‌ای و شعاری نمی‌شود.

پخش و عرضه؟

در این مستند، خودم، تهیه کننده بودم و پس از تولید، آن را به سازمان «اوج» فروختم، در حال حاضر سایت «سینمامارکت» کار را ارائه کرده است، همچنین توسط روابط عمومی موسسه «اوما فیلم» درصدد هستیم برای اکران‌های دانشجویی و خصوصی اقدام کنیم. البته کار در شبکه‌ی یک پخش شده و اکنون به دنبال اکران‌ها و فروش اینترنتی هستیم.

در طول ساخت مستند نحوه تعامل مسولان با تولید کنندگان را چگونه دیدید؟

شناختی که مسؤلان ما از ظرفیت‌های موجود دارند دچار اشکالات اساسی است و متأسفانه بسیاری از مسولان ما به دنبال واردات و حل مشکلات از سوی خارجی ها هستند و به شرکت‌های ایرانی آن‌گونه که باید و شاید اعتماد ندارند.

در این شش ماه از نزدیک معضل تکیه به خارج را دیدم و در این مستند سوژه‌های ما از نزدیک درگیر همین مسئله‌اند و متأسفانه می‌بینیم که وقتی یک مخترع یا طراح طرحی می نویسد و به مسولان ارائه می‌کند، آن‌ها طرح را برای تولید به یک شرکت چینی می سپارند، چون اعتماد و اعتقادی به تولید داخل ندارند و برای حل مشکلات افتصادی این تفکر ابتدا باید اصلاح شود.

جشنواره عمار؟

از شش دوره حضورم در جشنواره، سه دوره فیلم‌هایم پذیرفته شده است. انتقادی که از این جشنواره به‌عنوان جشنواره انقلابی دارم، جلوگیری از برخورد سلیقه‌ای با آثار است البته شاید یک گوشه کناری، به‌خاطر سلیقه‌ی یک نفر، چنین اتفاقی بیفتد، اشکال ندارد ولی نباید چنین نگاهی حاکم شود.