به گزارش «عمار فیلم» به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، دوربین روی زمین قرار داشت، چکمههای بلند سیاه رنگ مدام این طرف و آن طرف میرفتند، مقدار زیادی سنگ و شیشه روی هم تلنبار شده بود.
خرابههای در و دیوار شده بودند میزانسن قاب دوربین که از پنجره روبرویش، بیرون ساختمان را نشانه رفته بود. ناگهان همه جا را گرد و غبار ربود؛ با یک انفجار مهیب و تکانی شدید.
کمی دیرتر از بقیه به مراسم رسیدم. برای همین اولین تصویرم از اکران مستند «رویای خلافت» شد لحظهای از میانههای تصاویر جنگ در خط مقدم موصل.
و این شهر عجیب که ابوبکر البغدادی برای نخستین بار رویای خلیفگی خودخواندهاش از طرف خداوند را با برپایی نماز جمعه دروغین در مرکز خلافت خود، مسجد نوری موصل اعلام کرد.
و همین شهر شد آخرین جان پناه داعش!
در حالی که ارابه مرگ در همه جای عراق بیرحمانه میتازید، موصل؛ دومین شهر بزرگ عراق، به دست داعش افتاد و مردم مظلومانه در چنگال این وحشیخویان اسیر میشدند.
در نهایت پس از آغاز جنگی بیوقفه، فتوای آیت الله سیستانی پای مردان جنگجو را به میدان مقابله با تروریستهای تکفیری کشاند.
سقف خانهها، خاک خیابان و کوچهها شده بود. زنان و کودکان هراسان و لرزان و نگران در زیرزمین بعضی خانهها که هنوز به دست داعش تفتیش نشده بوده، پناه گرفتند تا نیروهای عراقی برای آزادسازی منطقه برسند.
ترس با تمام ابهتش در همه جای موصل، حکمفرما بود!
داعش شعار «حمایت از اهل سنت» را بهانه ورودش به شهر کرده بود. ماه اول سال ۲۰۱۴ خیابانها را از بتن و بلوکها صاف کرد و ماه رمضان بستههای غذایی بین مستمندان مناطق تحت نفوذ خود پخش کرد.
کم کم داعش مخالفان خود را و آنان که بیعتش را قبول نمیکردند، چه از اهل سنت و چه غیر آن، در مقابل دیده همگان به تیغ گلوله و آتش شمشیر میسپرد.
و از اینجا به بعد آن روی سکه داعش بر مردم عیان شد!
“حسبه” های تکفیری ملبس به ردای خاکی رنگ و محاسنی بسیار بلند در خیابانها، کوچهها، خانهها و حتی مناطق بیابانی و کویری موصل چرخ میزدند و آنانکه خلاف مقرراتشان ریش خود را کوتاه میکردند یا دشداشه بلند به تن میکردند و حتی کودکان عروسک به دست را توبیخ و تنبیه میکردند.
موصل برای اهالی شهر در زمان تهاجم داعش، یک زندان بزرگ بود و خانوادهها گروگان نزد این نفرت انگیزان برای خروج مشروط مردان خانواده و بازگشت در زمان مقرر.
مرگ در این شهر همه جایی شده بود، به دست ثروتمندترین گروهک تروریستی جهان؛ داعش!
بیش از ۲ هزار نفر از اهالی موصل به دست داعش تیرباران شدند در مقبرههای دسته جمعی «حمام العلیل» و تنها در یک روز ۴۰۰ پزشک و اساتید دانشگاه را به قتل رساندند.
“پرندگان بهشتی” نام اردوگاه اطفال ربوده شده برای آموزش به دست داعش بود و سهم کودکانی که دست رد به سینه تکفیریها میزدند، مجازات قطع دست و پا و عزلت نشینی در تل خاک خانهها بود.
پسران از آمدن به خیابان وحشت داشتند و دختران از بازی با عروسکان رعب. بسیاری قید کلاس و مدرسه را زده بودند فقط به خاطر درس و مشقهای داعشی.
ریاضیشان جمع گلوله با گلوله بود و ضرب بمب در بمب!
ادبیاتشان توپ و خمپاره بود و شاعرانهترین جمله کتابهاشان رقص نفیر تفنگها!
و آنانکه باقی مانده بودند چند ساعت پس از آزادی موصل، در کوچهها، در کنار اجساد مندرس از جای گلوله و خمپاره داعشیها، بازی میکردند؛ این بچههای ۶ ساله با دنیای کودکانه بدون جنگشان!
طبق آمار و اخبار، آمریکا به صورت مستقیم و غیرمستقیم با ارسال محمولههای اشتباهی در مکانهای درست و بمباران مناطق مسکونی به اسم مبارزه ضد داعش، از این گروهک تروریستی حمایت میکرد.
“هرمنطقه را آزاد میکنیم مجبوریم خانوادهها را هم آزاد کنیم”، عبارت مشترکی که از زبان سربازان عراقی در زمان آزادسازی موصل شنیده میشود.
کشورهایی یکسان با کیلومترها فاصله
به اینجای مستند که رسید گویی قدم به قدم همراه تصاویر و صداها پیش میرفتم و ناگهان یک جا ایستادم؛ درست وسط خرابههای شهر، میان زنان و کودکان آواره و مردانی که خستهتر از هر زمان دیگری در مسیرهای مشخص بین خانه و ماشینهای بمب گذاری شده، رژه میرفتند.
ذهنم برگشتی داشت به سی و اندی سال قبل، ایران، خوزستان، خرمشهر!
جنگی ۸ ساله و شرایطی برابر سوریه. پلان به پلان تصاویر، هر سکانس و شات دوربین، همانهایی بود که جنگ تحمیلی را نشانم میداد. اشتراکات بین این دو کشور یکسان است، هر دو مظلوماند و هر دو مبارز.
ایستاده در کنار انسانیت
ولید درویش، کارگردان و نماینده پارلمان سوریه برای اکران مستند به اصفهان آمده بود و با تشکر از استقبال شهروندان بیان کرد: شاید بعضی از شما ندانید که برای ساخت چنین مستندی تلاشهای بسیاری شده اما من به سبب حضورم در سوریه، حلب و دمشق میدانم که چه سختیهای جسمی و فکری زیادی را طلب میکند.
وی افزود: تیم سازنده «رویای خلافت» با خطرات بسیاری مواجه شدهاند و من آنها را درک میکنم. من فیلمهای مستند زیادی درباره جنگ و تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق دیدهام اما مستند «رویای خلافت» در کنار انسانیت ایستاده بود و انسانیت را به ما نشان میداد.
این کارگردان سوری با اشاره به سختیهای ساخت مستندهای جنگی گفت: اصولاً فیلمسازان از قبل برای تهیه مستند خود سناریو تهیه میکنند تا طبق آن پیشروی کنند و میدانم برای این مستند هم چنین کاری انجام شده است.
وی ادامه داد: اما مطمئنم زمانی که تیم سازنده مستند وارد موصل شدند همه چیز تغییر کرد و سناریو جدیدی روبروی آنها قرار گرفته است.
قهرمانان واقعی را در «رویای خلافت» ببینید
درویش با بیان اینکه «رویای خلافت» یک مستند دراماتیک بود، اظهار داشت: با وجود اینکه داستان این مستند دراماتیک است اما در آن قهرمانان واقعی به تصویر کشیده شدهاند.
وی افزود: امروز واجب است که همه چنین مستندهایی را تماشا کنند. من از سوریه برای شما میگویم و شاید دیگران هم برایتان گفته باشند اما در واقع آنچه از جنایان وحشیانه در سوریه اتفاق افتاد امری غیرطبیعی و غیرقابل باور بود.
نماینده پارلمان سوریه خاطرنشان کرد: من سال ۲۰۱۵ در حلب و منطقه عایشه بودم که با تلاشهای زیادی آزاد شد و یک گور دسته جمعی ۶۰ نفره در آنجا پیدا کردیم که بیشترشان زن و کودک و تعداد محدودی مرد بودند.
وی افزود: بررسیهای پزشک قانونی نشان داد که این افراد زنده به گور شدهاند و این همان چیزی بود که ما فقط در فیلمهای آمریکایی دیده بودیم.
درویش خاطرنشان کرد: در این فیلم شما شاهد تخریب یک مسجد قدیمی توسط داعش بودید که قرار شده در مدت کوتاهی بازسازی شود اما خسارتی که وارد شده بسیار بزرگتر است.
مستندسازی جنگ را از ایرانیها یاد بگیرید
وی افزود: در سوریه یکی از بزرگترین مراکز تولید گاز در دهه ۸۰ توسط حافظ اسد ایجاد شد که گاز سوریه، لبنان، اردن و عراق را تامین میکرد و به قبرس، ترکیه و یونان هم صادرات داشت.
این کارگردان سوری بیان کرد: در سال ۲۰۱۵ این کارخانه به دست داعش از بین رفت و اگر اکنون بخواهید آن را بازسازی کنید به ۶۰ میلیون دلار بودجه نیاز دارید.
وی با تاکید بر ادامه مسیر فیلمسازیهای مستند گفت: من بارها به دوستانم و حتی در مجلس سوریه اعلام کردم که باید از ایرانیها یاد بگیریم با اینکه ۳۰ سال از جنگ ایران و عراق میگذرد اما فیلمهای مستند و داستانی و سریال سازی میکنند.
درویش ادامه داد: ایرانیها یاد جنگ را برای نسلهای آینده خود زنده نگه میدارند و ما باید از آنها یاد بگیریم.
برای موصل، این شهرِ آوارتر از هر ویرانه
من که تجربه جنگ را نداشتم و ندارم، نَه از نوع ایرانش و نَه از نوع عراقش، اما «رویای خلافت» با همان سکانسی که شروع تماشایش برای من بود، درک بصری و ذهنیام را به مسیری جدید کشاند.
هرچند از قدیم الایام گفتهاند «شنیدن کِی بود مانند دیدن»، اما این مستند دیدن دارد؛ برای فهم آزادی، مظلومیت، غربت در بطن وطن.
و برای صلح، برای موصل، این شهرِ آوارتر از هر ویرانه!