در تبيين ضرورت خلق آثار قرآني؛

قرآن داستان نمی‌گوید، جز داستان یوسف(ع)

با سينما و تلويزيون بهتر و موفق‌تر مي‌توان پيام‌ها را به مخاطبان رساند.

به گزارش «عمار فیلم» به نقل از جوان آنلاین، با سینما و تلویزیون بهتر و موفق‌تر می‌توان پیام‌ها را به مخاطبان رساند. وقتی دشمنان برای مقابله با ارزش‌های ما فیلم‌هایی با کیفیت خوب و هزینه‌های سنگین تولید می‌کنند که می‌تواند بازخوردهایی منفی در ذهن مخاطبان ایجاد کند، طبعاً برعکسِ آن هم صادق است. اگر ما هم بتوانیم درباره ارزش‌های دینی، انقلابی و ملی خودمان، آثاری را به بهترین وجه تولید و عرضه کنیم، در انتشار و تبلیغ پیام‌مان موفق خواهیم بود.

قرآن کتابِ داستان و تاریخ نیست. قرآن از بیان داستان و تاریخ برای ایجاد تنبّه و بصیرت استفاده می‌کند و با دید عبرت‌آموزی به مسائل تاریخی نگاه کرده است، به جز داستان حضرت یوسف (ع) که از حوادث کودکی آن بزرگوار آغاز می‌کند تا رسیدن او به رسالت و عزیزی مصر و نقش بزرگ و تأثیرگذاری که در مصر و حاکمیت آنجا ایفا کرده است.  زندگی حضرت یوسف (ع) درس‌ها و عبرت‌های بسیاری دارد. هم صحبت حسادت انسان‌هاست که حتی اگر فرزندان پیغمبر از خدا غافل شوند، مثل برادران یوسف(ع) در معرض انحراف و خطا و شقاوت قرار می‌گیرند، هم درس استقامت و پایداری و توکل به خداوند و نهراسیدن از مشکلات است، هم درس تبلیغ و نشر معارف الهی است که حضرت یوسف(ع) حتی در زندان، وظیفه و رسالت خود را برای هدایت زندانیان انجام می‌داد و موفق هم می‌شد. یوسف(ع) اینها را به جان خرید تا به آن جایگاه رفیع رسید. 

در احوالاتِ «أحسن‌القصص»

حضرت یوسف(ع) تدبیر صحیح در اداره حکومت و رفع مشکلات را به دیگران می‌آموخت. مفهوم گذشت و عدم‌کینه‌ورزی در قبال کسانی که در حق انسان ظلم می‌کنند، با گذشت حضرت یوسف(ع) از بردارانش معنا پیدا می‌کند. تلاش برای اینکه از طریق خدمت به مردم بتواند آنها را از نظر معنوی و اعتقادی هم هدایت کند، ویژگی دیگر او بود که برای این امر، از جایگاه عزیزی مصر بهره می‌برد، یعنی در عین اینکه به آنها خدمت می‌کرد، در هدایت آنها هم موفق بود. از دیگر آموزه‌های داستان حضرت یوسف(ع) حفظ عفت و پاکدامنی، تسلط بر نفس و تن ندادن به خواهش‌های نفسانی است که این خود نیازمند توکل به خدا و حاضر و ناظر دیدنِ خدا در همه عرصه‌هاست، بنابراین داستان حضرت یوسف(ع) هم دارای آموزه‌هایی در عرصه‌های فردی و اجتماعی است و هم دارای آموزه‌هایی در ارتباط با حفظ ارزش‌های دینی و مقابله با انحرافات است. شاید از این جهت است که قرآن آن را «أحسن‌القصص» خوانده است، یعنی بهترینِ قصه‌ها، چون در ارتباط با پیامبران دیگر، ما بیشتر مواجهه آن بزرگواران را با مشکلاتی که با آن رودررو هستند می‌بینیم که این مشکلات هم ناشی از جهل مردم است. زمان و مقاومت‌ها در برابر ندای حق آن پیامبران الهی و زحماتی است که برای هدایت جامعه کشیده‌اند اما زندگی حضرت یوسف(ع) از همان دوران کودکی درس و آموزه دارد تا پایان کار. 

وقتی خیابان‌های ترکیه خلوت می‌شود

وقتی ما بر مبنای داستان قرآنی حضرت یوسف(ع) فیلمی بسازیم که از منابع تحریف‌شده و غیرالهی یهود و نصاری پیراسته باشد، مردم استقبال می‌کنند و آنگاه است که سینمای پاک معنا پیدا می‌کند. مسلّم است که قرآن کتاب هدایت و ساختن فرد و جامعه است، پس اگر آثارمان را بر مبنای تعالیم قرآنی خلق کنیم و به امّت‌های توحیدی و مقابله آنها با دشمنان‌شان بپردازیم، هم می‌توانیم اصل وقایع را به‌درستی به مخاطب غیرایرانی منتقل کنیم و هم افق دیدِ آنها را با حقیقت تطبیق بدهیم. چنین کاری باعث نشر حقایق خواهد شد و می‌تواند گرایش به ارزش‌های معنوی و الهی را در سطح جهانی به دنبال داشته باشد. اخیراً یکی از مسئولان صدا و سیما ظاهراً به نقل از رئیس رادیووتلویزیون ترکیه گفته بود که هر وقت تلویزیون ما سریال‌های ایرانی را نمایش می‌دهد، خیابان‌های شهرهای بزرگ ترکیه خلوت می‌شود. این نشان‌دهنده موفقیت کار ماست، حتی فیلم‌هایی که ما در ارتباط با مسائل اجتماعی و خانوادگی می‌سازیم، چون از مفاسد مرسومِ سینمای جهان به دور است، می‌تواند در دل‌های پاک اثر گذاشته و آنها را مجذوب کند.

ما باید در مقابل سینمای جهان، چهره پاک شیعه را به‌خوبی به تصویر بکشیم. باید برای معرفی مکتب شیعه و ائمه اطهار(ع) و نیز معرفی خدمات اصحاب و شاگردان آن بزرگواران در عرصه‌های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی تلاش کنیم. این کارها اولویت دارد، برای اینکه بتوانیم در برابر این هجمه‌های ناجوانمردانه‌ای که با ابزارهای گوناگون از جمله سینما و تلویزیون علیه ارزش‌های شیعی در جریان است، از حقیقت شیعه دفاع کنیم.

محمدحسین رجبی‌دوانی