به گزارش «عمار فیلم» به نقل از قدس آنلاین، ماجرای حضور کشتیهای چینی در خلیجفارس و دریای عمان و تبعات این حضور که به بیکاری صیادان ایرانی منجر شده در مستندی به نام «دریا بست» روایت میشود که جدا از سوژه جنجالیش توانسته اثرگذار هم باشد. مستند «دریا بست» به ماجرای حضور کشتیهای چینی در خلیجفارس و دریای عمان میپردازد که موجب ایجاد مشکلات و مسائل فراوانی برای صیادان بومی شده است. جسورانه بودن این مستند به لحن و روایت آنهم حس و حال گرم و تازهای میبخشد و آن را از یک مستند صرفاً اطلاع رسان به مستندی چالشی بدل میکند که مخاطب را از تماشاگری منفعل به تماشاگری کنشگر بدل میکند. این مستند یکی از جنجالیترین مستندهایی است که امسال در جشنواره عمار اکران شد و توانست تأثیرات مهمی بر اقتصاد دریا در هرمزگان و زندگی صیادان بگذارد. محمود شهبازی، کارگردان جوان و دغدغهمند هرمزگانی که خود از اهالی دریاست، در مستند «دریا بست» بدون هراس از صاحبان زر و زور و تزویر به سراغ سوژهای مهم و چالش برانگیز رفته است. برای اطلاع از چند و چون تولید «دریا بست» و آشنایی با سختیها و چالشهای مستندهای مطالبهگر با محمود شهبازی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
اصل ایده مستند «دریا بست» از کجا و چطور به ذهنتان رسید؟
ابتدای سال ۹۲ زمزمههایی بین مردم هرمزگان پخش شد که کشتیهای چینی آمدهاند و دارند دریا را خالی میکنند. همان سال من یک کلیپ کوتاه ساختم و پخش شد. نخستین نفری که استارت رسانهای کردن این مسئله را زد حاج سعید قاسمی بود. ایشان در منطقه ما سخنرانی داشتند. ما از فرصت استفاده کردیم و مسئله را برای ایشان باز کردیم و سردار قاسمی هم در سخنرانی به این مسئله پرداختند.
آن اعتراض اولیه و پخش کلیپ، تأثیری هم داشت؟
وقتی مردم به حضور این ۶ تا کشتی اعتراض کردند، شیلات مجبور شد بعد از دو سال ثبت این کشتیها را عوض کند. یعنی گفتند این کشتیها ایرانی است تا کسی بهانه نگیرد که چرا چینیها ماهیهای ما را صید میکنند. از سال ۹۴ به بعد اینها با پرچم ایران کارشان را انجام میدادند و کم کم ۶ تا کشتی رسید به ۹۱ کشتی و اواخر به ۱۱۰ کشتی رسید. در این بین، هروقت که ما خبری منتشر میکردیم، مسئولان شیلات و آقای صالحی در رسانه ملی تکذیب میکردند و مثلاً میگفتند این کشتیها چینی نیستند و یا این کشتیها برای آموزش به ایرانیها آمدهاند و به طرق مختلف مردم و رسانهها را دور میزدند و دروغ میگفتند. دروغهایی که برای تمامشان دلیل، سند و شاهد داشتیم. با این مقدمه باید بگویم من از سال ۹۲ پیگیر این قضیه و درحال تحقیق بودم، اما از سال ۹۶ ساخت مستند را کلید زدم. هیچ کس هیچ اطلاعات دقیقی به ما نمیداد و البته کسی هم جرئت نمیکرد کمک کند یا ورود کند. چون مافیای بزرگی بودند و خوب صحنه سازی کرده بودند، دسترسی به هیچ مدرکی نداشتیم.
خودتان به صورت شخصی و میدانی چه موقع کار تحقیق را شروع کردید؟
۲۵ اسفند سال ۹۵ تا ۹ فروردین سال ۹۶ رفتم هرمزگان و چراغ خاموش تحقیقات میدانی را شروع کردم. از تخریبهایی که در دریا شده بود و نوع صیدی که انجام میدادند تصویر گرفتم. بار دوم در مرحله بعد در نیمه دوم سال ۹۷ رفتم. این بار به مسئولان نامه زدم که شیلات و فرمانداری اصلاً همکاری نکردند و حاضر به مصاحبه نشدند. اما امام جمعه پای کار آمدند و مصاحبه کردند و حتی در خطبه هم موضع گرفتند. کم کم موضوع کشتیهای چینی در هرمزگان به یک مطالبه عمومی تبدیل شده بود. مردم کاملاً مطلع شدند و کنار ما بودند.
پیگیری شما و موضوع مستند «دریا بست» اتفاقات مثبت زیاد و بزرگی را رقم زدند. توضیح میدهید؟
در اثر ساخت مستند و رسانهای شدن مسئله پای خیلی از نهادهای بزرگ و رسمی کشور به این مسئله باز شد. موضوع حتی به شورای عالی امنیت ملی هم رسیده بود و نماینده رهبری در شورا، آقای سعید جلیلی، برای همین موضوع به بندرعباس آمدند. با صیادان جلسه گرفتند و خودشان هم تحقیقات میدانی انجام دادند. آنجا نسخه اولیه «دریا بست» را به ایشان دادیم و یک پرونده تشکیل شد که ایشان بردند. کم کم پای ریاست جمهوری هم به قضیه کشتیها باز شد که نامهای نوشتند و در ۲۲ بند مسائل مربوط به کشتیها و تمام پشت پردهها را بیان کردند. مثلاً یک بند از آن نامه این بود که آن کشتیها برای ۴۵ روز صید، ۲۸ میلیارد تومان سوخت یارانهای هم از دولت میگرفتند! یعنی درحالی که کشتیها و لنجهای ایرانی با سوخت آزاد صید میکنند، این کشتیهای چینی سوخت یارانهای و دولتی هم گرفته بودند. وقتی فیلم تولید شد و در جشنواره عمار پخش شد و در حوزه نقد جایزه اول را گرفت، موضوع فیلم خیلی بیشتر دیده شد. برای همین اتفاقات مثبتی در رابطه با حضور این کشتیها بعد از اکران مستند در جشنواره عمار اتفاق افتاد. مثلاً مدیر شیلات شهرستان جاسک و اداره کل شیلات هرمزگان و آقای صالحی برکنار شدند. حتی نمایندههای مجلس ورود پیدا کردند و موجب شد وزیر کشاورزی از مجلس کارت زرد بگیرد.
کشتی های موسوم به چینی از شهریورماه ۹۷ تاکنون توقیف هستند اما برخی از کشتیهایی که متعلق به نور چشمیهای شیلات بودند وکشتی های ترال ایرانی باوجود اینکه کشتیها توقیف بودن وحق صیادی نداشتند این کشتی ها درصیدگاه ها ونزدیک به ساحل به صید ترال مشغول بودند. حفاظت از صیدگاه ها ونظارت بر نحوه صید کشتی های برعهده یگان حفاظت سازمان شیلات بوده وهست ، اما متاسفانه این کشتی ها تخلف می کردند..دربازدید میدانی که سردارجعفری فرمانده کل سپاه از شهرستان جاسک داشتند و از نزدیک وضعیت صیادان را بررسی کردند به همه صیادان قول دادند که سپاه از صیادان سنتی حمایت کنند. بنابراین سپاه به کمک صیادان سنتی آمد و با کشتی های متخلف وترال برخورد کرد واخیرا این کشتیها رو توقیف کرد… اخیرا از یک کشتی صید سنتی نزدیک به هفتصد تن ماهی کشف شد. حتی صدها تن ماهی که در انبار این کشتیها بود با قیمت خیلی خیلی کم بین مردم توزیع شد. اتفاقات مثبت فیلم اینها بود. ما در مسیر ساختش تهدیدهای زیادی هم شدیم که حکایات خودش را دارد.
جمعآوری اسناد این مافیای بزرگ باید کار سختی بوده باشد. چه کار کردید؟
من در حین ساخت مستند مدام در حال جمعآوری اسناد هم بودم. در ابتدا به اسناد مکتوب دسترسی نداشتیم. اما روزهای آخر فیلم ۴۰۰ سند توسط خود بچههای اداره شیلات به دست ما رسید. ما معتقد بودیم خیلی از کارمندان اداره شیلات جاسک و هرمزگان سالم هستند و فقط چند تا فاسد در این دستگاه موجب این مشکلات شدهاند. برای همین خیلی از اطلاعات را از داخل دستگاه شیلات به ما میدادند. حتی خیلیها دنبال من میگشتند، پیدایم میکردند و حضوری با من صحبت میکردند. چون میدانستند ما داریم به مردم کمک میکنیم به ما اعتماد کرده بودند.البته مردم به نوعی از ما شناخت قبلی هم داشتند. وقتی مستند «خفه خون» درباره کارگران آلومینیوم المهدی را ساختیم و نتیجه داد، مردم ما را شناختند و اعتماد کردند. حتی کسانی که در آن کشتیها کار میکردند برای من فیلم میگرفتند و میفرستادند تا استفاده کنیم. ساخت این مستند کاملاً مردمی بود و اگر کمک مردم و اعتماد آنها به ما نبود کار جمع نمیشد و این نتیجه را نمیداد. فیلم مثل قالی شکل گرفت. باید کم کم گره میزدیم تا کار کامل میشد. برای همین خیلی از اتفاقات مثل ورود آقای جلیلی، همراهی مردم، اعتراض نمایندههای مجلس و توجه رسانهها به مرور شکل میگرفتند و به کار اضافه میشدند. من این کار را سه،چهار بار تدوین زدم. حتی روزهای آخر که قرار بود فیلم اکران شود، دوباره مستند را بازتدوین کردم.
از چه موقع راوی به کار اضافه شد؟
دقیقاً از وسط فیلم با آقای قاسمی آشنا شدیم و به کار اضافه شدند. خیلی از سندها را خود ایشان تهیه کرد و به من رساند. مثلاً رفتن به داخل کشتیها یک جور تابوشکنی بود و آقای قاسمی این کار را انجام داد. ایشان برای نخستین بار با فرماندار داخل کشتی رفت و از انبار کشتی رونمایی کرد. آنجا دیدیم چه حجمی از ماهی، همه ماهیهای تجاری، در انبار آنهاست. جالب است که از آن انبارهای بزرگ حتی یک ماهی هم وارد بازار ایران نمیشد. اینجا یک سؤال پیش میآید: ۱۱۰ کشتی درحال صید هستند؛ اگر این ماهیها وارد بازار ایران میشدند، ماهی ما این قدر گران میبود؟ اگر وارد بازار ایران میشد مردم ما مشکل گوشت و پروتئین نداشتند.
گفتید حین ساخت مستند زیاد تهدید شدید. از تهدیدها بگویید.
مثلاً روابط عمومی شیلات اداره کل هرمزگان بعد از اکران مستند در جشنواره عمار، گفت: محمود شهبازی به عربستان و موساد و اینها وابسته است. یعنی به هر دروغی متوسل شدند تا ما را زمین بزنند. اولش که تطمیع میکردند. ماه رمضان بود که یک نفر از شیلات به من گفت ۱۰۰ تا کشتی وجود دارد؛ اگر از هر کشتی ۵ میلیون بگیری ۵۰۰ میلیون میشود. این مبلغ کمترین مبلغی است که میتوانیم به تو بدهیم. خیلی علنی پیشنهاد رشوه میدادند. میگفتند یک نفر از کسانی که در این قصه دخیل است، ۳ میلیارد تومان پول گرفته، شما هم بیا پول بگیر و برو زندگی کن.
وسوسه نشدید؟
شاید باور نکنید؛ اما روزی که آنها پیشنهاد ۵۰۰ میلیون تومانی میدادند موجودی حساب من شاید ۱۰ هزار تومان هم نبود. روزهای خیلی سختی داشتم؛ بخصوص که در ابتدا فیلم را با هزینه شخصی خودم ساختم. دروغ نمیگویم؛ با خودم کلنجار میرفتم و به هرحال وسوسه میشدم. اما وقتی تور ماهیگیری خالی صیادان را میدیدم، آن وسوسهها در دل و ذهنم تمام میشد. من خودم هرمزگانیام و وضعیت صیادان اینجا را درک میکنم، برای همین هیچ وقت به خودم اجازه نمیدادم رشوه آنها را بپذیرم. ضمن اینکه این ۵۰۰ میلیون رقم اولیه آنها بود و اگر قیمت خیلی بیشتری هم میگفتم قبول میکردند. این تیم مافیایی خیلیها را خریده بودند و قصد داشتند ما را هم بخرند. قصه تطمیع که تمام شد شروع کردند به سنگاندازی. مثلاً زمان اکران فیلم میگفتند اگر مستند را اکران کنی بازداشتت میکنیم. دستگاههای امنیتی حتی خبردار هم نبودند ولی اینها سعی میکردند پای فلان سیستم امنیتی را باز کنند و من را بترسانند. از هر حربهای استفاده میکردند تا من را منصرف کنند. اما من کار را برای مردم انجام دادم و نه حتی جشنواره و مقام و پول که الحمدلله نتیجه هم گرفتیم. با خودم میگفتم وقتی شهدا خارج از ایران میجنگند و شهید میشوند، من چرا باید از جنگ در کشور خودم برای منافع مردم بترسم؟ این مسائل ترس را کنار میگذاشت و موجب میشد به این چیزها فکر نکنم.
از سمت مردم و نخبگان واکنشها تا حالا چطور بوده است؟
مردم ایران هر جا من را میبینند، خیلی از انجام و نتیجه کار راضیاند. هفت، هشت روز پیش رفتم جاسک تا نتایج کار را در زندگی صیادان ببینم. همان صیدگاهی که سال پیش همین موقع صیاد میرفت و ۱۰کیلو هم ماهی نمیگرفت، حالا ۴۰ تا قایق رفتهاند و با ماهی برگشتهاند. دریا تازه دارد جان میگیرد. امسال خودم کنار صیادان بودم تا ببینم ماهیهای صیده شدهشان چندکیلو و چه قیمتی میشود. خدا را شکر کمترین درآمد یک صیاد ۳۰۰ هزار تومان شده و بیشترین هم تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسیده است. تازه هنوز دریا به خوبی بازیابی نشده و تخریب مرجانهای آبی هم که صدها سال طول میکشد تا جبران شود. چند روز پیش (اوایل اسفندماه) به همان پارکینگ که پر از قایقها و تورهای بسته بندی شده و تعطیل (سکانسی از مستند) بود رفتیم ، ۴۰ قایق به دریا رفتند و هرکدام از قایقها با جعبه های پراز ماهی برگشتند. اکنون وضعیت صید صیادان رو به بهبوده. والحمدلله با ورود سپاه وحمایتشان از صیادان مردم جاسک وجنوب خیلی خوشحال هستند .
اما من یک سؤال دارم؛ چند وقت پیش قرار بود مستند «دریا بست» در شبکه ۳ پخش شود، اما دو، سه ساعت قبل از پخش آن را از کنداکتور درآوردند. برای من سؤال است چرا فیلمی که خودش را اثبات کرده و نتایجش مشخص شده هنوز پخش نمیشود؟ حتماً بی بی سی باید این مستند را پخش کند؟ این فیلم آن قدر امیدوارکننده است که اگر از رسانه ملی پخش شود حتماً موجب اعتماد مردم به تلویزیون میشود.
«دریابست» در رده آثاری قرار گرفته است که هم رویکرد انتقادی دارد هم افشاگرانه و این کارکرد آسیب شناسی آن را برجستهتر کرده است. شما حالا یک تجربه خوب در مستند مطالبهگر که گرهگشایی هم کرده دارید.چقدر جای این کارها خالی است؟
ای کاش هم صنفهایم بیشتر به این نوع کارها توجه کنند. فیلمهای هنری تمام بودجه و توان ما را در خودش هضم کرده است. امروز نیاز است که سینمای ما مطالبهگر باشد. انگار هنرمندِ ما هنوز متوجه نشده که سینما میتواند تا چه حد مؤثر و مطالبهگر باشد. اگر این نوع مستندها بیشتر تولید شوند، مردم به جامعه و زندگی امیدوارتر میشوند و دلشان آرام میشود. چون میدانند یک جایی هست که صدای آنان باشد.اما اگر این گونه مستند و سینما بخواهد تبدیل به یک جریان محکم بشود، باید ادامه داشته باشد و از ما حمایت بشود.