به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» به نقل از خبرگزاری فارس، مراسم آغاز هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار با حضور خانواده شهدای مدافع حرم عصر چهارشنبه (هشتم دیماه) آغاز و به مدت هشت روز تا (هفدهم دی ماه) در سینمای فلسطین ادامه خواهد داشت.
به منظور بررسی و معرفی برخی آثاری که در این جشنواره ارائه شده است با کارگردانان مستندهای اکرانی در جشنواره عمار به گفتوگو نشستیم که ششمین شماره آن درباره مستند «گردان قاطریزه» و گفتوگو با سید مجتبی خیامالحسینی است که در جشنواره عمار اکران کرده است. وی علاوه بر این مستند، آثاری نظیر «گردان قاطریزه»، «فرشتهها هنوز در راهند»، «مهمان مامان» و «یک بسیجی ساده» را نیز در نوبت اکران داشته است.
تدارکات و پشتیبانی یکی از مهمترین بخشهای عملیات در دفاع مقدس محسوب میشد.گردانهای مکانیزه در مناطق صعب العبور کشور زمین گیر میشدند و چارهای جز به کارگیری قاطرهای باربر نبود. مستند گردان قاطریزه شرح مجاهدتهای خاموش رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در جبهههای غرب کشور است.
چطور شد که درباره لشکر ۱۴ امام حسین(ع) کار مستند انجام دادید؟
ما یک زمانی که مستندهایی تهیه میکردیم و در آرشیو به دنبال فیلمهایی میگشتیم به فیلمهایی برخوردیم که موضوعشان جذاب بود شروع به تحقیق کردیم عدهای از آنها را که در این لشکر ۱۴ حضور داشتند، پیدا کردیم و کم کم خاطراتشان را جمع کردیم.
لشکر ۱۴ امام حسین(ع) خاطرات تلخ و شیرین زیادی داشت کار خیلی سخت بود هم طنز و هم غم بود، اما ابتکارات و ابداعات این کار باعث شد که ما علاقهمند به تهیه این مستند شویم. در آن زمان در کردستان ماشین نبوده، راهها صعب العبور بود و محل تردد خودرو نمیشده بنابراین خیلی کارهای جالبی انجام میدادند از درست کردن برانکارد برای حمل مجروحان تا تهیه قمقمههایی برای بردن غذا و آب برای رزمندگان.
کار قرار بود در کردستان انجام شود اما متأسفانه یک ماهی که درگیر دریافت مجوز برای حضور در کوههای آنجا شدیم به دلائلی به ما اجازه ندادند برای همین مجبور شدیم مصاحبهها را در فضای باز بگیریم.
عمده افرادی که مورد مصاحبه قرار گرفتند از لشکر ۱۴ امام حسین(ع) و لشکر ۸ نجف اشرف بودند که در زمان جنگ حضور داشتند.
فیلمبرداری در چند بخش انجام شد؟
فیلمبرداری کار در دو قسمت بود یک بخش پیش تولید بود که با حدود ۳۰ تا ۳۵ نفر مصاحبه صورت گرفت تا مشخص شود که بهترین خاطرات چیست و چه کسانی بهترین صحبتها را داشتند، از آن میان تعدادی افراد برای تصویربرداری انتخاب شدند مصاحبهها صورت گرفت و هر چند مصاحبهها در فضای ثابت بود اما به نیت کار جذاب انجام دادیم.
یک فضاهایی را هم برای مستند بازسازی کردیم بنابراین کار پیش تولید دو ـ سه ماهی به طول انجامید و تصویربرداری نیز یک هفته طول کشید اما برای ما سخت ترین کار در بازسازی فضاها این بود که حتما باید از قاطر استفاده میکردیم بنابراین پیدا کردن کسانی که بتوانند با قاطرها هم کار کنند دشوار بود.
پس اسم کار بدین صورت انتخاب شد؟
البته با توجه به اینکه در زمان جنگ به این گردان ، گردان قاطریزه هم گفته میشد پیش از این یک مجموعه زمان جنگ برای کارهای حمل و نقل رزمندگان کار انجام میدادند به نام مکانیزه اینها دیگر در کردستان نمیتوانستند در مناطق صعب العبور چنین کاری را انجام دهند بعدها این مکانیزه تبدیل به قاطریزه شد زمانی که از قاطرها برای حمل و نقل استفاده میکردند ، البته شهید خرازی نام این گردان را ذوالجناح گذاشت ولی هنوز داخل لشکر به آن قاطریزه می گفتند ما هم چون این نام معروف بود، نام مستند را قاطریزه گذاشتیم.
سختی کار هم همین کار کردن و تهیه قاطرها بود یک انفجار هم که کنار این قاطرها رخ میداد اینها همه فرار میکردند خلاصه جمع و جور کردنشان هم زمان بر بود و هم اذیتکننده و بیشترین زمان کار هم در این مرحله به طور انجامید.
خاطره خاصی از این همه خاطراتی که افراد این گردان برایتان تعریف کردند به خاطرتان مانده که برایمان تعریف کنید؟
یک خاطرهای یادم است البته در خاطرات مستند نیاوردیم از آقای چنگانی، کسی که با قاطرها کار میکرده و در لشکر امام حسین(ع) مسئول نگهداری و جابه جایی قاطرها و تدارک بوده اما به دلیل اینکه الان سنش خیلی زیاد است ما این خاطره را کلا حذف کردیم اما دوست دارم که آن را اینجا تعریف کنم.
آقای چنگانی تعریف میکرد که یک بخشی بود در آن زمان بود که قاطرها را میبستیم و به آنها غذا میدادیم در آن شرایط هم غذا جور کردن برای حیوانات سخت بود جاهای مختلفی باید میرفتیم در همه این زمانها یک الاغی هم بود که همراه قاطرهها شده بود و به دنبال قاطرها میآمد، حتی چند بار او را بسته بودند که نرود اما در کار جابه جایی مجروح و تدارکات کمک میکرد و همراه قاطرها بود ما هم سخت بود برایمان غذا تهیه کردن، بنابراین تقریبا همه از دست این الاغ ناراحت بودند چون غذای قاطرها را میخورد اما هر کار میکردند او از گروه جدا نمیشد.
خلاصه در یکی از عملیاتهای کردستان به ما اطلاع دادند که تعداد زیادی اسلح و تدارکات باید بالا برود و تعدادی مجروح هم به عقب برگردد، بنابراین یک ۱۰ ـ ۱۵ نفری شدند که با قاطرها حمل و صبح راه افتادیم ، نزدیکیهای ظهر خسته در درهای توفق کردیم، قاطرها را هم بستیم بچهها در حین ناهار خوردن بودند که از بالای کوهها منافقین یک خمپاره زدند و صاف این خمپاره به شکم الاغ خورد، این عمل نکردن خمپاره باعث شد جان همه بچهها نجات پیدا کند وگرنه تعدادی کشته و تعدادی هم زخمی میشدند خلاصه آنجا بود که همه حکمت این الاغ را فهمیدند…
قبلاً هم این مستند از جایی پخش شده است؟
بله شبکههای دو، مستند و خبر قبلا آن را پخش کردهاند البته من بازخوردی جز چند نفر از دوستان نگرفتم و اینکه رسماً از مجموعه خاصی بازخورد داشته باشم خیر اینطور نبوده است.
نظرتان را درباره جشنواره عمار بفرمایید؟ چه نقاط مثبت و منفی در آن مشاهده کردید؟
دو اتفاق خوب در این جشنواره افتاده یکی اینکه باعث شده تا همه در همه جا فیلمهای مستند را تماشا کنند الان به جز برخی سینماها مراکز دیگری حتی مساجد و مدارس هم مستندها را پخش میکنند بنابراین این جشنواره بین مردم و فیلم مستند آشتی برقرار کرد و باعث شد خیلی از بچههای فیلمساز که رانتی نداشتند کارشان دیده شود.
چرا که یک مستند نهایتا قرار است چند بار از تلویزیون پخش شود اما جشنواره عمار باعث شد که مردم فیلمها را بارها در جاهای مختلف ببینند.
نکته دیگر هم این است که فضای انقلاب در فیلمسازی دوباره نمود پیدا کرد، ما که فیلمساز حرفهای هستیم عمدتا برای پخش و تولید کارها با مدیران میانی مشکل داشتیم مدیرانی که انقلابی نبودند ما را درگیر مسائلی میکردند اما از زمانی که عمار به راه افتاده، همه کارهای انقلابی دیده میشود پخش خوبی هم دارد بنابراین رانتی که در دست دیگران بود، تقریباً از آنها گرفته شده است.