به گزارش «عمار فیلم»، هشتمین نشست مدافعان فرهنگی حرم با حضور جواد تاجیک در حسینیه هنر برگزار شد. تاجیک در خصوص تفاوت ارتباط سوریه با ایران از ابتدای انقلاب با دیگر کشورها گفت: در بین کشورهایی که در طول چهل سال انقلاب اسلامی با ما همکاری داشتند و تعاملات فرهنگی و اقتصادی با آن ها داشتیم سوریه متفاوت است و تنها کشوری است که با ما در یک سنگر حضور داشته است. از این جهت سوریه با عراق نیز برای ما متفاوت است چون در یک دوره ای ما با دولت بعث عراق مخاصمه داشتیم اما از ابتدای انقلاب با کشور سوریه در یک سنگر بودیم. در دوره ای که هیچ کس در دنیا به ما کمک نکرد سوریه به ما کمک کرد. حافظ اسد هم نگاه ویژه ای به امام داشت ضمن اینکه اشتراکات مذهبی بسیاری نیز با آن ها داریم.
به واسطه ی سوریه پشت مرز فلسطین هستیم!
وی افزود: با عراق اشتراکات فرهنگی، مذهبی و تاریخی زیادی داریم در حالی که با سوریه این طور نیست اما مرز سوریه برای ما جنبهی ویژه تری دارد. مساله ما با سوریه در بستر همسنگری تعریف می شود آن موقع که به ما سلاح نمی دادند سوریه ما را تامین میکرد. اولین موشک ها را این ها به ما فروختند. آموزش های نظامی را برای ما در سوریه برگزار کردند. زمانی که از نظر اقتصادی کسی به ما کمک نمی کرد سوریه به ما کمک مالی داشت. روایت های آن در کتاب خاطرات آقای محسن رفیق دوست آمده است. برای همین وقتی عده ای گفتند این دولت رفتنی است و این دولت سقوط می کند و کمک ما دردی را دوا نمی کند گفتیم خلاف مروت است آن ها را تنها بگذاریم چرا که در دوره ای که ما تنها بودیم آن ها به ما کمک کردند. ضمن اینکه ما به واسطه سوریه پشت مرز فلسطین هستیم. این مساله اهمیت سوریه را دو چندان می کند. یکی از دلایل هجمه های دشمن علیه جبهه مقاومت به سوریه همین مساله فلسطین است. سوریه امروز برای ما کانون بسیج جهانی اسلام است.
وی با اشاره به مطالبه مسوولین سوری برای اقدامات فرهنگی اقتصادی در سوریه اظهار داشت: خون جوانان ایرانی در خاک سوریه بر زمین ریخته شده است من از زبان بعضی از مسولین سوری شنیدم که می گفت خون جوانان ما و شما به طور مشترک در این خاک ریخته شده است. برای محافظت از پایمال نشدن این خون ها لازم است کار فرهنگی و اقتصادی انجام شود.
تاجیک اضافه کرد: اگر تا دیروز جان بچه های سوری در خطر بود امروز معیشت آن ها درخطر است. امروز بی سوادی آن ها را تهدید می کند. سال ها است که از فضای آموزشی دور مانده اند و نتوانستند مدرسه بروند مجاهدت فرهنگی در سوریه از این جهت برای ما حائز اهمیت است.
شناخت مخاطب در مساله سوریه بسیار جدی است
رئیس سابق ستاد مرکزی راهیان نور با اشاره به ضرورت شناخت مخاطب برای فعالیت در حوزه سوریه بیان داشت: باید بدانیم حضورمان در سوریه برای کیست. مخاطب کار ما در وهله اول مردم سوریه اند. مردمی که از اقوام و از ادیان مختلف اند و برای ما هیچ تفاوتی با هم ندارند. مخاطب دوم ما فعالان اجتماعی، فرهنگی و افراد تاثیر گذار در جامعه سوریه اند و مخاطب سوم ما نیز فعالین فرهنگی خودمان هستند که که نسبت به سوریه تکلیفی به گردن شان است و درباره آن باید صحبت کنیم و اما مخاطب چهارم که آن مردم ایران اند و مخاطب پنجم هم مردم منطقه و مردم دنیا هستند یعنی کسانی که نسبت به این قضیه شبهه داشتند و دارند. نمی توانیم نسبت به تصوری که مردم دنیا نسبت به ما برای جنگ در سوریه پیدا کردند بی تفاوت باشیم.
وی در ادامه به بسته های پیشنهادی خود برای تعامل و بهره برداری هر چه بیشتر اشاره و خاطر نشان کرد: در بحث فرهنگی آموزشی اولین اتفاقی که می افتد زبان تعامل است. یعنی آموزش زبان عربی شامی در ایران و زبان فارسی در سوریه. امروز در شهرهای مهم سوریه مانند حلب، دمشق و لاذقیه روسیه حضور پر رنگ دارد و آن ها در این حوزه از ما جلو افتادند آن هم در شرایطی که ما در دانشگاه های سوریه کرسی زبان فارسی داریم.
وی افزود: مدیر گروه زبان فارسی در دانشگاه حلب یک خانم اهل تسنن سوری است که به تنهایی این گروه را اداره می کند. تعداد دانشجویان رشته فارسی در دانشگاه حلب به تعداد انگشتان دست رسیده است. زبان ترکیه را عمدا تعطیل کرده اند اما چرا زبان فارسی باید تعطیل شود؟ اگر با آن نگاه زبان ترکی را تعطیل می کنی با همان نگاه باید زبان فارسی را تقویت کنی اما ریشه یابی که می کنیم می بینیم آن ها پیگیری های خودشان را کردند اما ما نتوانستیم استاد زبان فارسی را تامین کنیم.
دانشگاه ها برای رایزنی منتظر ارتباطات وزارتخانه ای نمانند!
تاجیک اضافه کرد: شاید زمانی که حلب در محاصره بود تعطیل شدن آن قابل پذیرش بود اما الان که آزاد شده قابل پذیرش نیست. باید در دانشگاه های سوریه زبان فارسی را تقویت کنیم. موسسات فرهنگی آموزشی می توانند این فرصت را غنیمت بشمارند و دوره هایی در این زمینه برگزار کنند. کما اینکه برای زبان روسی دارند این کار را می کنند. می توانند در پایان دوره یک سفر به ایران تدارک ببینند. در بحث زبان شامی هم گروه های فرهنگی در ایران باید روی این کار بکنند چرا که اولین قدم ایجاد تعامل است و در رفت و آمدهای بعدی می تواند ارتباطاتی شکل بگیرد.
این فعال فرهنگی در بسته دوم پیشنهادی خود عنوان کرد: رهبر انقلاب بارها به تشکل های دانشجویی گفته اند بروید فضا را از نزدیک ببینید تا دشمنی دشمن را درک کنید. قدم اول ایجاد ارتباط همین فضاهای دوستانه است. گروه های دانشجویی به دنبال ایجاد بستر تعامل باشند و نشست هایی را با موضوعات مختلف برگزار کنند. بعضی ارتباط های بین دانشگاهی در فضای علمی می تواند شکل بگیرد و این ربطی به فضای ارتباطات وزارتخانه ای ندارد و دانشگاهها این توانایی را دارند که در این زمینه ورود کنند.
بی سوادی بحران جدی امروز سوریه است
وی با اشاره به مساله بحران بی سوادی در نسل جدید سوریه تصریح کرد: جنگ و آوارگی که برای مردم رقم خورده است بچه ها را از فضای آموزشی دور نگه داشته است. اما کمتر کسی به آن توجه می کند. یک نهضتی مثل نهضت سواد آموزی لازم است. اصلا نیاز نیست مجموعه های ایرانی خودشان در این زمینه ورود کنند. فقط کافی است مجموعه های حاکمیتی را در این زمینه راهنمایی کنند. ما این مساله را با مسولین استان حلب مطرح کردیم و گفتیم حاضریم این بستر را احیا کنیم تا این عقب ماندگی متوقف شود هرچند که شاید جبران نشود اما بچه ها دوباره در مسیر آموزش قرار بگیرند. همین اعلام آمادگی به دوستان موثر واقع شد. این ها رفتند گروهی را در این زمینه فعال کردند.
تاجیک اضافه کرد: طبق آماری که در دست است هفتصد دانشجوی سوری در ایران مشغول به تحصیل هستند. به این دانشجویان به چند دلیل توجه نشده است. دیل اول عدم وجود وفاق مابین این دانشجویان است که ریشه های مذهبی دارد. پراکندگی عامل دوری آن ها از ما شده و نتوانستیم این ها را متمرکز کنیم.
وی به بهره برداری از دانشجویان سوری در ایران اشاره کرد و گفت: ما می توانیم در سفرهایی مثل اربعین، راهیان نور و مشهد زمینه ارتباط هر چه بیشتر را با این ها فراهم کنیم. می توانیم همه ی آن ها را فراخوان کنیم حرف های شان را بشنویم.
صندلی خالی در دانشگاه داریم اما به سوری ها نمی دهیم
بعضی از مسولین فعلی کشور سوریه درخواست می کنند که بچه های ما برای درس خواندن در ایران بورسیه شوند. چرا به این درخواست توجه نمی کنیم در حالی که صندلی دانشگاه های ما خالی است.
وی در خصوص ضرورت کار اقتصادی در سوریه بیان داشت: کار فرهنگی صرف برای یک دسته از مردم سوریه نمی توانیم انجام دهیم. مردمی که مشکل اول شان آوارگی و معیشت است نمی توانند مخاطب کار فرهنگی صرف باشند. برای چنین مخاطبی باید کار ما از جنبه کار فرهنگی به کار اجتماعی تغییر پیدا کند.
گردشگری سوریه و ایران بستری مناسب برای بهره برداری
وی با اشاره به ضرورت شکل گیری فضای گردشگری بین ایران و سوریه تاکید کرد: الان زمان مناسبی برای راه اندازی این بستر است که می تواند زمینه اقتصادی هم پیدا کند. هم از سوریه تقاضا برای حضور در راهیان نور و زیات حرم امام رضا وجود دارد و هم در ایران تقاضای زیارت در سوریه. بحث راهیان نور سوریه هم مساله ای است که می توان آن را جدی دنبال کرد و قطعا در ایران متقاضی برای آن وجود خواهد داشت. ما آن را به طور محدود اجرا کردیم و با استقبال هم رو به رو شد. حتما می طلبد مجموعه های انقلابی پیش قدم شوند و این موضوع را سامان بدهند و در ابتدا با مخاطب مشخص شروع کنند مثلا کار را با دانشجوها شروع کنند.
تاجیک خاطر نشان کرد: اگر در این مساله ورود نکنیم کاسبان این کار ورود می کنند و فضای آن را خراب می کنند. در حال حاضر فضای پذیرش بچه های مومن انقلابی وجود دارد است. ضمن اینکه گردشگری فقط به زیارت محدود نمی شود. الان مردم سوریه مشکلات درمانی دارند و دنبال درمان در خارج سوریه هستند و چون امکان رفتن به ترکیه وجود ندارد آن ها به کشورهای عراق ، ایران و اروپا سوق پیدا کرده اند.
جنس تجمعات سوری ها با تجمعات ایرانی ها متفاوت است
وی با اشاره به گرانی تعرفه درمان خارجی ها در ایران گفت: یک عده کاسب و سودجو آمده اند و ده برابر قیمت واقعی از این ها پول می گیرند. عملی که ۴۰ میلیون هزینه دارد را برای یک مجاهد عراقی دو میلیارد تومان حساب کرده اند. در این شرایط بچه های انقلابی باید پیش قدم شوند و در سوریه نیز ورود کنند. در حال حاضر شرایط کار فرهنگی_اقتصادی در سوریه با ثبت شرکت و گرفتن اقامت آماده است. بعضی مجموعه ها می توانند وارد میدان شوند تا رفت و آمدها تسهیل شود و این اتفاق ساده تر بتواند رقم بخورد.
این فعال فرهنگی با اشاره به مساله پاتوق سازی در سوریه اظهار داشت: فضای فرهنگی آن جا کاملا با ایران متفاوت است آن جا هیأت رفتن و پای منبر نشستن مثل ما را ندارند. راهپیمایی ندارند. حتی در بین شیعیان شان نیز مرسوم نیست. این پاتوق باید در همان فضایی که آنها می پسندند ایجاد شود. پاتوق مردم سوری کافه است به طوری که در دل جنگ در یکی از محلات حلب کافه ها برقرار بودند. در فضای پیاده رو تا ساعتی از شب می نشینند و با هم گپ می زنند. من به خیلی از دوستان گفتم بهترین گالری ها را در آن کافه ها می توانید برگزار کنید. همه ی این کافه ها تلویزیون های ال سی دی دارند فوتبال های اروپایی را در همان فضا دنبال می کنند. در دمشق نیز همین گونه است.
چرا برای نمایش فیلم های ایرانی در سوریه رایزنی نمی شود؟
تاجیک از سینماهای تعطیل شده در سوریه سخن به میان آورد و اضافه کرد: در حلب شش سینما تعطیل شده است. تا الان در معدود دفعاتی در سینمای سوریه فیلم ایرانی اکران شده است. به وقت شام اولین فیلم ایرانی ای بود که در سوریه اکران شد آن هم چون به مساله مرتبط با خودشان می پرداخت. ذائقه مردم حلب در وهله اول فیلم های ترکیه ای و بعد هم فیلم های آمریکایی است.
وی اضافه کرد: همیشه می شنویم که سریال های ایرانی در کشورهای عربی ترجمه شدند و با استقبال مواجه شدند ولی من ندیدم مردم به این سریال ها گرایش داشته باشند. امریکا بعد از ورود به عراق بیش از ۳۰ فیلم سینمایی ساخته که دلیل حضور خودش را در کشور عراق توجیه کند ولی ما فقط یک فیلم ساختیم آن هم در شرایطی که اشتراکات مان با سوریه خیلی زیاد است.
سوری ها برای نهاد سازی به کمک ما نیازمندند
تاجیک مقوله نهاد سازی در سوریه را فرصتی مغتنم شمرد و بیان داشت: در سوریه یک خلع قانونی وجود دارد که اجازه نمی دهند که ان جی او ها به راحتی که در ایران ثبت می شوند و فعالیت می کنند پدید بیایند اما آن جا کسی با فعالیت اقتصادی مشکل ندارد. مشکلی که وجود دارد این است که تشکل سازی و مجتمع سازی از خود سوری ها بر نمی آید. ولی ما این تجربه را در جمهوری اسلامی داریم و می توانیم در این زمینه به آن ها کمک کنیم.
وی با اشاره به خلاء حضور زنان ایرانی در سوریه تصریح کرد: اینجا با سیل پل دختر فرق می کند. در سوریه شرایط تغییر پیدا کرده است. اگر گروه های جهادی می توانند در یک روستایی دور افتاده در ایران کار فرهنگی انجام دهند حتما در سوریه نیز می توانند. بستر حضور خانم ها برای کار فرهنگی باید فراهم شود. جامعه اول چنین فعالیتی در سوریه خانم های سرپرست خانوار خواهند بود. خانواده هایی که به دلایل مختلف مردانشان را در جنگ از دست داده اند.
سوریه فرصتی مناسب برای راه اندازی کسب وکارهای کوچک
تاجیک توانمند سازی مردم سوری را از ضروریات خواند و تصریح کرد: این مساله با فعالیت اقتصادی و آموزش محقق خواهد شد. سوریه در پوشاک و منسوجات حرف اول را می زند و همین الان هم مردم از تولیدات خودشان استفاده می کنند. در این شهرک های صنعتی کارگاه ها موجود اند زیرساخت موجود است اما سرمایه اولیه نیست اگر کسی بخواهد سرمایه گذاری کند و کسب و کارهای کوچک راه اندازی کند الان شرایط فراهم است.
مسوول سابق ستاد راهیان نور وجود حرم حضرت زینب را فرصتی مغتنم برای تبادلات فرهنگی عنوان کرد و گفت :در منطقه زینبیه و رفت و آمدی که از جهان اسلام صورت می گیرد خیلی حائز اهمیت است. جمعیت با شکوهی آنجا در حال آمد و شد هستند. می تواند پاتوق بسیار ارزشمندی باشد برای تعامل هر چه بیشتر و انتقال فرهنگ. گروه های فرهنگی مختلف می توانند در آنجا کارهای خدماتی گوناگونی ارائه دهند.
خانواده ام فدای ملت و رهبر ایران
در کلیسای ارتودکس حلب مراسمی برای یک شهید مسیحی گرفته بودند. پدر شهید چند مرتبه گفت خدا را شکر که بچه ام درخیابان نمرد. خدا را شکر که با تصادف نمرد. خدا را شکر که بچه ام در جبهه شما بود و کشته شد. این همانی که امام خمینی(ره) در خشت خام می دیدند.
در یک شهرک صنعتی حمص برای کارگرهای شان یک اردوگاهی تدارک دیده بودند. پدر شهیدی را دیدیم که پنج فرزندش شهید شده بودند. من فکر کردم در بمباران شهید شدند گفت بچه های من همه در جبهه شهید شدند. اشک ما را که دید گفت چرا گریه می کنید جان من و خانواده ام فدای ملت و رهبر جمهوری اسلامی.
هیچ کس در سوریه به فکر جمع آوری روایت مجاهدان نیست
تاجیک به اهمیت حفظ روایت ها و تاریخ شفاهی مجاهدان سوریه اشاره کرد و بیان داشت: در زمان جنگ ما در ایران ده ها مجموعه بودند که این کار را دنبال می کردند در سوریه هیچ کس به فکر این موضوع نیست. باید بتوانیم تجارب خود را در زمینه روایت گری به آن ها منتقل کنیم. لازمه ی سرعت بخشی به این مساله این است که بخشی از روایت ها به صورت مستند و فیلم به حضور مجاهدان سوری در جنگ بپردازد.
وی با اشاره به محاسن ورود جبهه فرهنگی انقلاب به فضای سوریه گفت : این رفت و آمدها انگیزه و توان نیروهای ایرانی را برای کار در ایران افزایش می دهد. چون وقتی وقتی ببینیم غیرمسلمان ها به جبهه مقاومت گرایش دارند آدم انگیزه پیدا می کند برای شیعه ی ایرانی وقت بیشتری بگذارد. وقتی مسیحی معتقد به فرهنگ جهاد و شهادت را می بیند انگیزه بیشتری پیدا می کند برای اینکه برای مردم خودمان که وجهه اشتراک بیشتری با هم داریم انرژی و وقت بیشتری بگذاریم. ضمن اینکه نگاه راهبردی مان هم عمق پیدا می کند. وسعت افق دید پیدا می کنیم و می توانیم از همه ظرفیت ها استفاده و با مسائل مختلف با نگاه باز برخورد کنیم.