به گزارش «عمار فیلم» به نقل از سلام سر به دار، وحید جلیلی، مسئول شورای سیاستگذاری جشنواره مردمی عمار با حضور در نشست هماندیشی تعدادی از فعالان فرهنگی سبزوار ضمن آسیبشناسی نحوه طرح مطالبات جامعه، القای ناامیدی و بنبست در جمهوری اسلامی را هدف محوری دشمنان انقلاب عنوان کرد و به تبیین مفهموم کلیدی «شکر» در جامعه اسلامی و رویکرد صحیح فعالان فرهنگی در مواجهه با آسیبها و مشکلات کشور پرداخت.
متن کامل سخنرانی وحید جلیلی در ادامه آمده است:
شُکر، کلید پیشرفت
امروز مفهومی که به تذکر و به تبیین و عمل به او بیشتر نیاز داریم، مفهوم شکر است. قرآن هدایت را از آن متقین دانسته است و فکر نکنید که به صرف روی آوردن مکانیکی به قرآن کسی هدایت خواهد شد. کسی میتواند از این کتاب استفاده کند که اهل تقوا باشد. امیرالمؤمنین بیش از صد صفت برای متقین ذکر میکند. یکی از آن صفات شکر است. میفرماید متقین صبح که از خواب بیدار میشوند، روز را با دغدغهی شکر به غروب میرسانند. نگران این هستند که من شاکر هستم یا نیستم. متوجه نعماتی که خدا به من داده است هستم یا نیستم و از نعمات به شکل درست و آن گونه که خدا گفته است استفاده میکنم یا نمیکنم. شکر کلید پیشرفت است. اگر اهل شکر بودید، پیشرفت خواهید کرد. این وعدهی قطعی الهی است. به نظر میرسد که امروز در جامعه ما مفهوم شکر بیش از بسیاری از مفاهیم دینی دیگر مورد حمله است.
مسابقهی حزباللهیها و سلطنتطلبها برای ناامیدی مردم
در رمان «هری پاتر» شخصیتی هست به نام «دیمنتور». دیمنتورها موجوداتی هستند که به جمعیتها حمله میکنند و امید و نشاط را از آنها میگیرند و وقتی وارد یک فضا میشوند، آن فضا افسرده و رحمت از آن سلب میشود و نا امیدی و سوظن و بدبینی اوج میگیرد. میشود تعبیر کرد که امروز جامعهی ایرانی از داخل و از بیرون مرزها مورد هجوم انواع و اقسام دیمنتورها است. هجوم داخلی صرفاً به ضد انقلابها اختصاص ندارد. حزب اللهیها و سلطنت طلب با هم مسابقه گذاشتهاند که کی بیشتر میتواند مردم را ناامید کند.
انتقاد برای برطرف شدن مشکلات نه برطرف شدن اصل نظام
واقعیت این است که اگر بخواهیم عدالت را عامل راه کنیم باید همهی واقعیتها را با هم ببینیم. حتماً یک نیمهی خالی وجود دارد. حتماً با مواردی از ناکارآمدی، محرومیت، اشتباهات و خلاهایی در نظام مواجه هستیم؛ اما باید حواسمان باشد که اگر انتقادی میکنیم برای برطرف شدن این مشکلات است نه برطرف شدن اصل نظام. نظام جمهوری اسلامی برآمده از خون صدها هزار شهید، بزرگترین فرصت برای این ملت در طول چند هزار سال تاریخ این کشور است و از این رو با این که به خیلی از چیزها اعتراض داریم نباید داشتههای نظام و نیمهی پر آن مورد انکار و کفران قرار بگیرد.
مسائل کشور صرفاً مشکلات، آسیبها و آفتها نیست
امروز باید به دنبال حل مسائل کشور برویم. حل مسئله یعنی با استفاده از معلومات، مجهولات را به دست بیاوری. یعنی با استفاده از داشتههایت بتوانی نداشتههایت را به دست بیاوری. امروز شدیداً نیاز داریم که مسائل کشور طرح شود. مسائل کشور صرفاً مشکلات، آسیبها و آفتها نیستند. آنهایی که صرفاً از آسیبها و آفتها حرف میزنند و قابلیتها و امکانات و ظرفیتها و فرصتهای بزرگی که جمهوری اسلامی در خودش دارد را انکار میکنند، به دنبال طرح مسئله نیستند؛ چون یک جز مهم مسئله را کلاً کنار میگذارند. اینها به دنبال القای بنبست هستند.
باید طرح مسئله کنیم
ما باید طرح مسئله کنیم. آقا بیکاری است، بله بیکاری است. حالا اگر داد بزنید چیزی اضافه خواهید کرد بر اینکه آقا بیکاری است؟! کاری که باید بکنیم این است که بیکاری را به مسئلهی کشور تبدیل کنیم. چگونه؟ موقعی که این کمبود را داریم در کنارش ظرفیتها و امکانات و قابلیتهایی که وجود دارد را هم ببینیم. بیکاری را نشان دهیم و در کنارش ظرفیتها را هم بگوییم و این که اگر این ظرفیت را فعال کنیم این مشکل حل شدنی است. مسئله در حوزه فرهنگ، اقتصاد، سیاست و فضاهای اجتماعی هم این است.
اخیراً گروهی از مستند سازان با با حضرت آقا دیدار داشتند. مستند سازان سؤال کرده بودند که میخواهیم مستند بسازیم، به مشکلات بپردازیم یا نپردازیم؟ چون بعضیها میگویند اینها سیاه نمایی است و مردم را ناامید میکند. آقا فرموده بودند که لحن، نگاه و رویکرد و فضای دید شما مهم است که آیا چاره جویانه است، ناصحانه است یا مغرضانه و خصمانه.
اقامه قسط نتیجهی کار فرهنگی قرآنی
شما فعال فرهنگی هستید. آن کار فرهنگی که خود باری تعالی انجام داده و سلسلهی انبیا انجام دادند، یک هدف مشخص اجتماعی دارد. یعنی آن کار فرهنگی، تبیینی، معرفتی، معنوی برای این است که یک خیزش فراگیری در جامعه به سمت احقاق حقوق و اقامه قسط به وجود بیاید. اگر کار فرهنگی این جهتگیری را داشت قرآنی است و اگر نداشت مانند همان کار فرهنگی برای کار فرهنگی، سکولاریزم دینی است. اگر یک سال، دو سال، ده سال کار فرهنگی کردیم و اختلاف طبقاتی کاهش پیدا کرد و اهتمام مردم به حقوق عامه بیشتر شد و شوق رسیدن به عدالت در ابعاد مختلف جامعه رشد کرد، این کار فرهنگی قرآنی و موفق است و اگر این طور نبود هر چقدر هم خوش نما باشد و خوش نامی بیاورد، معلوم نیست تهش آن چیزی باشد که باید باشد.
جهتگیری فعالان فرهنگی چارهجویی دردهای مردم باشد
اگر فعال فرهنگی هستیم باید حتماً فعال اجتماعی هم باشیم. باید حتماً جهتگیریمان به سمتی باشد که برای دردهای مردم چارهجویی کنیم. برای مشکلات کشور چارهجویی کنیم. در مقابل کسانی که تلاش میکنند مشکلات و آسیبها و محرومیتها را به نقاطی برای حمله به نظام و ضربه زدن به انقلاب تبدیل کنند بایستیم و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. امام حسن عسگری (ع) فرمودند: هیچ بلیهای نیست مگر اینکه در آن خداوند نعمتی قرار داده که بزرگتر از آن است. این بستگی به نوع رویکرد ما دارد. وقتی که مشکلات و محرومیتها و آسیبها و آفتها را میبینیم باید به آن هجوم ببریم و با استفاده از فرصتها و ظرفیتها و قابلیتهایی که در جامعهی دینی و در نظام اسلامی وجود دارد، مشکلات را حل و این را به یک برگهی افتخاری برای نظام و انقلاب تبدیل کنیم.
زمینه را برای نهضت خدمترسانی فراهم کنیم
امروز بیشتر از آن که بخواهیم به فقرا یا کسانی که مشکل دارند و زندگیشان گرفتار آسیب است نگاه کنیم، باید کسانی را مخاطب قرار دهیم که نه نیاز به کمک شدن بلکه نیاز به کمک کردن دارند. انسان اگر بخواهد رشد کند باید به دیگران کمک کند. کمککردن به دیگران یک نیاز متعالی برای همه آدمها است. در آیهی میفرماید: «متقین از هر آنچه که روزی آنها کردهایم انفاق میکنند.»
به نظر میرسد اگر میخواهیم مسائل کشور درست طرح شود، باید نهضتی به وجود بیاید که هر فردی ببیند چه بخشی از امکانات و قابلیتهای و مهارتها و وقتش را میتواند برای دیگران هزینه کند. اگر همینها را فعال کنیم دیگر نیازی نخواهیم داشت که خیلی چشممان به دست مقامهای دولتی باشد. اگر اهالی یک محله خودشان فعال شوند، با استفاده از امکاناتی که در همان محل است، بسیاری از مشکلات قابل حل است.
همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید!
بنده مخالف مطالبه نیستم. مخالف گرفتن یقهی مسئولین و آنها را تحت فشار قرار دادن و از آنها مسئولیت خواستن نیستم؛ اما نباید در این کار افراط شود و به بهانهای تبدیل شود که ما وظایف خودمان را فرو بگذاریم. امروز در جامعه نگاه این است که هر چی مسئله است دولت باید امکانات بدهد در حالی که خیلی از مشکلات در فضاهای اجتماعی و فضاهای محلی قابل حل است. چرا امروز مساجد آن طور که باید فعال نیستند؟ مساجد دههی ۶۰ چطوری بود؟ مایی که از دولت میخواهیم که تو دولت شهید رجایی باش، خودمان چقدر دههی شصتی هستیم؟ مساجد الان مساجد دههی شصتی است؟ حزب اللهیها الان حزب اللهیهای دههی شصتی هستند؟ همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید دیگر. نمیشود که وظایف خودمان را ترک کنیم و بعد همهی اینها را از یک جای دیگر بخواهیم.
اول از خودمان مطالبه کنیم
جنبش دانشجویی باید مطالبه کند. بله، جنبش دانشجویی باید مطالبه هم بکند ولی در همان دورهای که رییس جمهور کشور شهید رجایی بود و دولت مردان ما همه ساده زیست، ضد اشرافی و شبانه روز پای کار و نظام بودند، مسائل کشور چطوری حل میشد؟ صرفاً با دولت حل میشد؟ جنبش دانشجویی یک نهضت عظیمی در کشور راه میانداخت به نام جهاد سازندگی. دانشجوها از مثلاً دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه شریف و بهترین دانشگاههای کشور بلند میشدند و میرفتند در روستاهای سیستان و بلوچستان یک سال، دو سال، سه سال و حتی بیشتر کار میکردند تا اتفاقی بیفتد. حالا فکر کنید جنبشها فقط مطالبه کنند. اول از همه باید از خودمان مطالبه کنیم و بعد هم صریح و بی رودربایستی از کارگزاران هم مطالبه داشته باشیم. ولی یادمان نرود این مدلی که داشتیم را خودمان تحریف نکنیم.
اول انقلاب و در دههی شصت، نهضت سوادآموزی، بسیج و کمیته امداد را چه کسانی راه انداختند؟ جنگ در تمام دنیا حکومتیترین کار است و حکومتها و دولتها آن را اداره میکنند. در نظامهایی که میگویند همه چیز باید خصوصی باشد هم جنگها را دولتها اداره میکنند. اما در انقلاب حتی جنگ را هم مردمی اداره کردیم. شاهکار امام هم این بود.
به اسم مطالبه از حکومت، وظایف مردم را انکار نکنیم
ظرافت اینجا است که به اسم مطالبه از دولت و حکومت و نظام، وظایف آحاد مردم و از جمله خودمان را انکار نکنیم. حرف و مفاهیم حق و درست را طوری مطرح نکنیم که حرفهای درست دیگری در حاشیه قرار بگیرند و پوشانده شوند. دولت وظایفی دارد و آن وظایف را باید از دولت خواست و در کنارش وظایف خودمان را هم انجام دهیم. هر مسجدی در محلهی خودش وظیفه دارد. مؤمنین خودشان نسبت به همدیگر وظیفه دارند. همسایهها نسبت به همدیگر وظیفه دارند. اینها معارف بدیهی ما است. در جامعهای که همسایهها اسم همدیگر را هم ندانند و از همدیگر خبر نداشته باشند و همهی کارها را دولت انجام دهد، نه این دولت و نه آن جامعه اسلامی نیستند. در بسیاری از مسائل آنقدر امکانات داریم که بتوانیم به درد هم برسیم.
زکات داشتههایمان را بپردازیم
سبزوار یک شهر ۲۳۰ هزار نفری ۳۰ هزار دانشجو دارد. در کل تاریخ ایران کی چنین درصدی داشتیم؟ در سلطنت ساسانی و امثال آن بچه کفاش اجازه نداشت درس بخواند و ممنوع بود. میگفتند تو کفاش هستی، نظام طبقاتی بود. حالا در جمهوری اسلامی در فلان شهر کوچک هم دانشگاه هست. این سی هزار دانشجو اگر هفتهای هر کدامشان فقط یک ساعت و نه بیشتر وقت بگذارند میشود سی هزار ساعت در هفته در مساجد و مدارس برای دانش آموزان کلاس تقویتی بگذارند. شبکهی اجتماعی باید این کارها را بکند. باید در کشور زکات به معنای رفیع خودش رایج بشود. بنده اگر میخواهم رشد کنم و به هدایت برسم باید از هر آن چیزی که دارم انفاق کنم.
وظیفه جامعه دینی ایجاد بستر کار خیر برای همه مردم
جامعهی دینی و شبکهی فعالان فرهنگی و اجتماعی مؤمن باید فضایی فراهم کنند که هر مسلمانی که در این شهر و در این کشور بخواهد با هر میزان توانی در هر وقتی از شبانه روز کار خیری انجام بدهد، امکان کار خیر برای او فراهم باشد. از باب مثال به نظرم صندوقهای صدقات یک الگوی بسیار مترقی و دینی است. در هر کجای کشور و در هر شرایطی و هر ساعتی با هر توان مالی و با هر مقدار علاقهمندی، امکان کمککردن برایتان فراهم است. این مدل و الگو باید گسترش پیدا کند. جامعهی دینی باید امکانی فراهم کند که یک دانش آموز راهنمایی هم از آن چیزی که بلد است بتواند به دیگران بیاموزد.
مدل مترقی قرآن برای جامعهی انسانی
در آیهی شریفه فرمود: «والعصر، ان الانسان لفی خسر، ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصعوا بالحق و تواصعوا بالصبر» یعنی زنجیرهی تواصی را در جامعهی دینی بگسترانید. تواصی یعنی چی؟ یعنی بنده حق ندارم اینجا بنشینم و فقط زبان باشم و شما حق ندارید که فقط گوش باشید. یعنی اینجا هر کسی که زبان است یک جای دیگر باید گوش کند. هر کسی که اینجا گوش است جای دیگر باید حرف بزند. ببینید چه جامعهی زیبایی میشود. ببینید قرآن چه مدل مترقی برای جامعهی انسانی طراحی کرده است. یعنی هیچ آدمی نیست مگر اینکه جزیی از زنجیرهی پیشرفت در کشور باشد. باید فضاهایی فراهم کنیم که هر کسی هر امکانی که دارد را بتواند برای کمک به جامعه به میدان بیاورد. اگر توان علمی یا اقتصادی یا معنوی دارد فضای کمکرسانی برایش فراهم باشد. زمینه چنین فضایی در جمهوری اسلامی فراهم است.
اگر به مفهوم شکر ملتزم نشویم معلوم نیست چه بر سر مملکت بیاید
به داشتههایمان توجه کنیم. داشتههای ما کم نیست. حواسمان باشد که یک جریان بسیار جدی، گسترده، همه جانبه و مُعاندی تلاش میکند که سرمایههای معنوی این کشور را بگیرد. یکی از مهمترین سرمایههای معنوی روحیهی کار، امید و حسن ظن است. میبینید که از این کانالهای تلگرامی خانوادگی و فلان سایت و فلان خبرگزاری، تا فلان روزنامه و ماهواره شبانهروز مشغول بدگویی و بدنمایی و سیاهنمایی هستند. اگر به فکر نیفتیم، مفهوم شکر را نفهمیم و اول خودمان به آن ملتزم نشویم و بعد در جامعه تبیین و محقق نکنیم، معلوم نیست که توطئههای دشمنان چه بر سر این کشور بیاورد.
خوبیها را سانسور میکنند
دستور صریح قرآن است که راجع به نعمتها با همدیگر حرف بزنید. نعمتها را به همدیگر بازگو کنید. یک خبر بد که میرسد برای صد نفر فوروارد میکنید ولی خبر خوب که میرسد خیلی شوقی برای انتشارش نداریم. یک امام جمعهای اگر ماشین فلان سوار شود فردا صبحش مش اصغر و مش اکبر در فلان ده کوره میگویند آقا مملکت را فساد برداشته است و ببینید دارند چهکار میکنند؟ ولی در همان منطقه دو قدم آن طرفتر اگر امام جمعهاش مثلاً دو ماه در چادر زندگی کرده باشد هیچ کس خبر نمیدهد. امام جمعهی سر پل ذهاب که زلزله آمده بود دو ماه حاضر نمیشود حتی در کانکس مستقر شود. پنجاه تا شبکهی تلوزیونی داریم که ۲۰ تا شبکهی ملی است. هیچ کسی حاضر نیست حتی اسم این امام جمعه را بیاورد. خیلی جالب است، بعد از دو سه ماه اتفاقی مثلاً در جایی مطرح شد و فشار آوردند و صدا و سیما بالاخره مجبور شد دید آبروریزی است و بیشتر از این نمیتواند سانسور کند. خوبیها را سانسور میکنند. این همه آدم خوب در این کشور داریم. در همین دولت آقای روحانی کلی آدمهای خوب در ردههای مختلف هستند. فرمانداری در سیستان و بلوچستان حزباللهی و شبانه روز برای مردم کار میکند. حالا چون کارگزار یک دولتی است که من مثلاً از فلان آدمش و رویکردهایش خوشم نمیآید پس هیچی نگویم و سکوت کنم؟ نباید تقویمهای انتخاباتی را در مخها فرو کنیم و حزب اللهیها را سیاستزده کنیم. ما حزب اللهیها باید به شاخصهای حزباللهی به معنای خودش ملتزم شویم.