به گزارش «عمار فیلم» به نقل از خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی از کتاب «کعبه بوی بهشت میدهد» و مستند رویای مرجان، روایتی از زندگی شهیده مرجان نازقلیچی، عصر امروز با حضور خانواده آن شهیده بزرگوار و علاقمندان در سالن فرهنگی اسوه برگزار شد.
در ابتدای این مراسم مهینه نازقلیچه خواهر شهید مرجان نازقلیچی صحبت کرد و گفت: ایشان اولین فرماندار زن در بندر ترکمن و دومین فرماندار اهل سنت در کشور بود. او در سال ۱۳۹۳ فرماندار بندر ترکمن شد و در سال ۱۳۹۴ در حادثه منا به شهادت رسید. ایشان علاوه بر فعالیتهای گسترده اجرایی خود،کانون بانوان ساعی را تاسیس کرد و در آن تلاش کرد تا آموزشهای اسلامی و انقلابی را به بانوان بدهد که البته این کانون منشا بسیاری از امور در حوزه زنان شد.
در ادامه این مراسم دکتر طوبی کرمانی استاد دانشگاه تهران و از همکاران شهیده مرجان نازقلیچی صحبت کرد. وی ضمن اشاره به ماجرای روز شهادت ایشان گفت: خاطرم هست که در صحرای عرفات همراه ایشان بودم در حالی که راه را گم کرده بودم و به دنبال دوستان خود بودم ناگهان با ایشان روبرو شدم، ایشان من را پناه داد و به همسفرانم زنگ زد و ماجرا را اطلاع داد. ایشان به من پیشنهاد داد که همراه با آنان وارد منا شوم، اما با خود گفتم که به دور از اخلاق است همراه با همسفرانم به منا نروم، بنابراین با ایشان نرفتم. ایشان شهید شد و من از اتوبوس شهادت جا ماندم. به نظرم مصداق زیبای عاقبت به خیری برای ایشان رخ داد. خیلیها بودند که سوار اتوبوس انقلاب شدند اما در میانه راه پیاده شدند. شهیده مرجان نازقلیچی به معنای واقعی گفت که پروردگان من الله است و بر این سخن استقامت کرد.
وی به ماجرای حج نیابتی آن شهیده بزرگوار از رهبر انقلاب اشاره کرد و گفت: ایشان در حج خود به نیابت از امام خامنهای رهبر انقلاب عمره به جای آورد اما هیچ کس از این ماجرا باخبر نشد و تنها یک یادداشت از ایشان به یادگار مانده بود ماجرا را بیان کرد. بعد از شهادت ایشان نیز خانواده نازقلیچی این یادداشت را تقدیم بر رهبر انقلاب کردند و این مولا و رهبر چه زیبا از این زن پاک و دلاور تقدیر و تشکر کرد. جملهای را راجع به ایشان به کار میبرند که نقل به مضمون این است: «دنیا فرمول انقلاب اسلامی را نفهمیده است، بانویی که تاکنون من را ندیده است به نیابت از من حج میگذارد». باید بگویم ما یک رهبر داریم، یک کتاب داریم، یک کعبه داریم و ایشان در همین راه به شهادت رسید. شهادت میدهم که قائله منا قائلهای اتفاقی نبود.
کرمانی در پایان صحبتهای خود گفت: به خانواده این شهیده بزرگوار تبریک میگویم چرا که این لغت زیباترین کلمهای است که میتوان به خانواده شهدا تقدیم کرد. ما این کار را از حضرت زینب و جمله تاریخی «ما رایت الا جمیلا» یاد گرفتهایم. شهدای ما بهشت را نادیده خریدند.
سخنران بعدی این مراسم اعظمالسادات حسینی نویسنده کتاب «کعبه بوی بهشت میدهد» بود. او گفت: کار تا حدود یک سال کار و تلاش به نتیجه رسید و حدود ۹ ماه تدوین و نگراش کتاب به طول انجامید. این کتاب در مورد شخصیتی است که از ابعاد مختلف زنی دلاور و بزرگ است. در زمانی که مدیریت زنان چندان پذیرفته نبود ایشان خودشان را نشان دادند، که در کتاب نیز به تواناییهای مدیریتی ایشان پرداخته شده است. نکته دیگر مهم که برای من بسیار جلب توجه میکرد این بود که ایشان شور و شوق زیادی برای سفر حج داشتند و فکر میکنم در نهایت خداوند پاداش شور و اشتیاق ایشان را شهادت در سرزمین وحی قرار داد. باید بگویم که نام این کتاب عنوانی بود که بارها اطرافیان ایشان از زبانشان شنیده بودند.
در بخش بعدی این مراسم، مراسم رونمایی از کتاب «کعبه بوی بهشت میدهد» که توسط انتشارات روایت فتح چاپ شده است، با حضور خانواده آن شهید برگزار شد.
در ادامه مراسم از مستند «رویای مرجان» به کارگردانی محسن اسلامزاده و حمید مشایخی رونمایی شد. پس از اکران مستند، نشست نقد و بررسی آن با حضور محسن اسلامزاده، محمد تقی فهیم و فرشید کلته برگزار شد.
اسلامزاده در ابتدای صحبتهای خود گفت: بنا به ارتباطی که با اهل سنت در کارهای قبلی خود داشتم، پیشنهاد ساخت این مستند به من شد. در ابتدا نظرمان این بود که یک مستند ۲۴، ۲۵ دقیقهای بسازیم اما با جلوتر رفتن کار و آشنا شدن با ابعاد مختلف آن شهیده بزرگوار، کار شکل جدیتری به خود گرفت و به ۵۵ دقیقه رسید. برای ساخت این مستند ۷ سفر به بندر ترکمن رفتیم و روزهای زیادی را در آنجا بودیم. مستند رویای مرجان از تیرماه سال گذشته شروع شد و در همان ایام برای اولین بار به بندر ترکمن سفر کردیم. تصویربرداری آن تا اواسط مهرماه ادامه پیدا کرد و پس از آن نیز همراه با حمید مشایخی تدوین آن را تا بهمنماه ادامه دادیم. در اواسط کار بود که فهمیدیم خواهر شهیده مرجان نازقلیچی قرار است سفری را به عربستان سعودی برای آزمایشات DNA داشته باشد، بنابراین دوربینی تهیه کردیم و به ایشان دادیم تا هرجا که میتوانند تصویر بگیرند.
وی ادامه داد: صحبتهای زیادی در فیلم بود که باید حذف میشد و البته خانواده ایشان از حذف این صحبتها ناراحت بودند چرا که اعتقاد داشتند این موضوعات زوایای دیگر خانم فرماندار را نشان میدهد. البته به صورت کلی باید گفت که فیلم ساختن راجع به شخصیتی که دیگر در بین ما نیست، سخت است. در یکی از بخشهای مهم این فیلم قصد داشتیم تا پیگیری کنیم که بالاخره چه سرنوشتی برای ایشان رخ داده است. در ابتدا اطلاعاتی از افراد مختلف که ایشان را برای آخرین بار و یا در لحظات حادثه دیده بودند به دستمان رسید، اما با پیگیریهای بیشتر فهمیدیم صحبتهای آن چند نفر نیز در حد شنیده و شایعات بوده است. بنابراین از این بخش صرفهنظر کردیم. همچنین تلاش شد تا فیلم از حالت مصاحبه محورگونه خارج شود و لذا بخشهایی که فقط حرف زدن بود را قرار ندادیم.
محمدتقی فهیم که به عنوان منتقد در این جلسه شرکت کرده بود راجع به این مستند گفت: به صورت کلی مستند به چند عامل وابسته است که یکی از آن انتخاب سوژه خاص و مهم است. در این فیلم با موضوعی تازه و بکر روبرو هستیم؛ خانمی که برای اولین بار فرماندار یک شهر مهم شده است و فیلمساز به سراغ زندگی ایشان رفته است که البته در کنار آن یک تراژدی تلخ که ماجرای شهادت ایشان هست را داریم. باید بگویم که روایت فیلم زنانه و لطیف است و آرام آرام ما را وارد ماجرا میکند. با توجه به کاراکتر اصلی این مستند این موضوع انتخاب درستی است، البته در وحله دوم کفایت نمیکند چرا که فیلمساز برای جذب مخاطب نباید تحت تاثیر سوژه خود قرار بگیرد. عمدتا گفته میشود که فیلمساز باید بیرحم باشد و تسلیم خواستههای بیرونی نشود، آقای اسلامزاده باید دقت میکرد که این فیلم تنها برای خانواده این شهید ساخته نمیشود بلکه در مفهوم عامتر برای تمام مردم ساخته میشود. بنابراین چیزهایی در آن باید قرار گیرد که مخاطب را جذب کند.
وی ادامه داد: یک مستندساز نباید هیچ قالبی برای خود در نظر بگیرد اگر چه گفته میشود دسته بندی و گونه در فیلمهای مستند وجود دارد، پس فیلمساز باید گونه فیلم را مشخص کرده و با توجه به آن حرکت کند. همچنین فیلمساز باید از چند پارگی فیلم خود جلوگیری کند. در این مستند صحنههایی را میبینیم که فیلم دچار چند پارگی شده است که مناسب نیست. همچنین مستند در بخش دیگری وارد ماجرای منا میشود که ماجرایی احساسی و جستجوگرایانه است، این موضوع با گونه اصلی فیلم که روایت یک خانم فرماندار است، تطابق ندارد.
فرشید کلته دیگر سخنران این مراسم بود، او در سخنانی کوتاه گفت: آقای محسن اسلامزاده در این فیلم تلاش کرده است تا زوایای مختلف زندگی خانم فرماندار را از زبان اطرافیان ایشان و از طریق تصاویر آرشیوی موجود نشان بدهد. در مورد شهیده نازقلیچی باید بگویم که ایشان هیچ وقت در انجام مسئولیت خود کوتاهی نکرد و همیشه در حال حرکت رو به جلو بود.
محسن اسلامزاده در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به نقدهای مطرح شده گفت: یکی از افراد بسیار مهمی که هر فیلمساز در فیلم خود باید داشته باشد، حضور شخصی مانند آقای کلته است، ایشان تصاویر آرشیوی بسیار زیادی را در اختیار ما گذاشتند و یکی از برگهای برنده این مستند بودند. در خصوص نقد مطرح شده نیز باید بگویم، که یکی از شکایتهای خانواده آن شهیده این است که چرا بسیاری از مصاحبهها و صحبتهایی که افراد مختلف پیرامون خانم فرماندار انجام دادهاند حذف شده است. همچنین در مورد ماجرای منا باید بگویم که در این قضیه واقعاً فقر تصویر داریم و گویی همه چیز در اینترنت جارو شده است. فقط ۳، ۴ تا پلان موبایلی موجود است که اصلا کیفیت ندارد. به نظرم بزرگترین سانسور تاریخ در ماجرای منا رخ داده است و نمیدانم چگونه بوده است که تمام تصاویر حادثه منا از اینترنت جمع شده است. البته قبول دارم که ریتم کار کند است، معمای اصلی ما این بود که به گونهای کار را یکدست کنیم. ما به همین منظور فیلم را در یک دایره خانوادگی تایید کردیم که البته با شکایت خانواده ایشان همراه بود که چرا به تواناییهای خانم فرماندار اشاره نشده است. در پاسخ به این موضوع باید بگویم که اگر قرار بود تمام سخنان افراد مختلف میپرداختیم مستند مصاحبهمحور میشد و شاید حوصله مخاطب سر میرفت.
محسن اسلامزاده بیان داشت: باید به نکته دیگری اشاره کنم و آن این است که زنان ترکمن بسیار سخت مصاحبه میکنند، اعتقاد داشتم که راهکار ایستادگی در برابر ریتم کند فیلم این باشد که چند تن از زنان بندر را بیاوریم و آنها راجع به خدمات خانم فرماندار صحبت کنند، اما همانطور که اشاره کردم مشکل عدم مصاحبه کردن زنان ترکمن وجود داشت.
وی در بخش پایانی صحبتهای خود درخواستی را از مسئولین مطرح کرد و گفت: از مسئولین خواهش میکنم که هرچه سریعتر به مشکل این خانواده رسیدگی کنند. بسیاری از افراد اعتقاد دارند که ایشان شهید شده است، اما هنوز صحبتهای متناقضی نیز وجود دارد که البته ما نمیخواستیم وارد این فضا بشویم، با این حال بالاخره یکی باید پیگیر کار این خانواده شود و امور مربوطه به نگرانیهای آنان را رفع نماید.