“به وقت شام”، اثری قابل دفاع

ابراهیم حاتمی کیا در سالهای اخیر توانسته با بهره گیری درست از جلوه های ویژه در گیشه به موفقیت دست یابد اما از لحاظ کیفی، نشانه های اُفت در آثار اخیر حاتمی کیا مشهود است.

به گزارش «عمار فیلم» به نقل از سینما خانه، فیلمنامه “به وقت شام” در بیست دقیقه ابتدایی به هیچ وجه داستانی تعریف نمی کند و در تمام مدت در جا می زند. از سوی دیگر، رابطه پدر و پسری شخصیت علی با بازی بابک حمیدیان و شخصیت یونس با بازی هادی حجازی فر، تازه از سکانس جمع آوری فلزات از سطح باند فرودگاه سر و شکلی به خودش می گیرد. یک نکته دیگر که راجع به فیلمنامه قابل ذکر است، این است که ابراهیم حاتمی کیا در هنگام نگارش شخصیت های داعشی همانند شیخ ممدوح، خانواده وی، تبلیغاتچی و زن انتحاری، آنها را به صورت شخصیت های تک بعدی مثل چچنی در نیاورده است و به آنها با نمایش تردیدها و دل مشغولی ها، عمقی هر چند کم بخشیده است که قابل تحسین است.

همچنین، باید گفت فیلمنامه “به وقت شام” از لحاظ زمانی قابلیت اشغال ۱۱۵ دقیقه از زمان مخاطبان را ندارد و به راحتی می تواند در نسخه های ۹۰ دقیقه ای یا ۱۰۰ دقیقه ای برای تماشاگران به نمایش درآید. برخی صحبت های یونس در کابین خلبان راجع به تاثیر نفت بر داعشی ها خیلی گُل درشت است و از اثر بیرون می زند و در ادامه، صحبت های یونس با پسرش علی راجع به داعشی ها و انقلاب اسلامی بیش از آنکه خطاب به علی باشد، خطاب به مخاطبان است که به هیچ وجه، جنبه خوبی ندارد. در صورتی که بعضی از شخصیت ها از “به وقت شام” حذف می شدند، لطمه ای به اثر وارد نمی شد؛ از جمله : شخصیت داعشی تفنگ به دست در کابین خلبان در هنگام حضور جنگنده ها که حضور و عدم حضورش، علی السویه است و هیچ کارکرد دراماتیکی در روایت ندارد.

هیچگاه مسئله ” تَدمُر” برای تماشاگران جدیت و عینیت پیدا نمی کند زیرا به جز سکانس قتل عام در پالمرا، تصویر دیگری از سوریه و دیگر شهرها به مخاطبان نشان داده نمی شود تا جنگ برای آنها ملموس شود. نکته آخر، دلیل حضور خلبانان ایرانی برای نجات هواپیمای ایلوشین خیلی دم دستی است و اینکه هیچ خلبان سوری برای ایلوشین وجود ندارد، به هیچ وجه باورپذیر نیست.

موسیقی کارن همایونفر به خوبی روی اثر می نشیند و در برخی لحظات، تصویر را از رخوت نجات می دهد. فیلم برداری مهدی جعفری از دیگر نقاط قوت اثر به شمار می رود. بدلکاری های ارشا اقدسی چشم نواز است و میزان آدرنالین خون را به شدت افزایش می دهد.

نکته قابل ذکری در بازی های بابک حمیدیان و هادی حجازی فر وجود ندارد و آنها سابقه بازی در نقش های مشابه را داشته اند. از سوی دیگر، پیر داغر در چند سکانس محدود نقش آفرینی و بازیگر نقش تبلیغاتچی، بازی های قابل قبولی را از خودش ارائه می دهند. جوزف سلامه، چندان به خوبی نمی تواند منفوریت چچنی را به نمایش بگذارد و حتی گاهی خنده حضار را در پی دارد؛ بدترین نقطه ضعف برای یک بازیگر نقش منفی این است که بعد از مدتی، دیگر چهره بازیگر نقش منفی جذبه پیشین را برای تماشاگران را نداشته باشد و به ورطه تکرار بیافتد.

در نهایت، باید گفت فیلم سینمایی “به وقت شام” به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا با وجود نقاط ضعف ها، یک اثر قابل دفاع است.

فرزاد جمشیددانایی