در پی موفقیتهای مستند «تنها میان طالبان»

۱۵ روز در سرزمین اشباح

مستند بحران، یکی از گونه‌های حساس و مهیج در عرصه سینمای مستند است. طی سال‌های پس از انقلاب و به ویژه با در گرفتن

به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» و به نقل از روزنامه کیهان مستند بحران، یکی از گونه‌های حساس و مهیج در عرصه سینمای مستند است. طی سال‌های پس از انقلاب و به ویژه با در گرفتن جنگ تحمیلی، ساخت مستند بحران در ایران رونق پیدا کرد. نسل جوان و نوظهور انقلاب، طلایه دار حضور در میادین ملتهب و دشوار جنگی بودند.

«تنها میان طالبان» یکی از جذاب‌ترین فیلم‌های ساخته شد در حوزه مستند بحران است. محسن اسلام زاده، مستندساز جوانی که روی موضوع افغانستان متمرکز شده، در این فیلم به روایت سفر تک و تنهای خود در میان طالبان می‌پردازد. این فیلم که پیش از این در نهمین جشنواره سینماحقیقت و ششمین جشنواره فیلم عمار برگزیده شده بود، به تازگی نیز در جشنواره آتن آمریکا، جایزه بهترین فیلم بلند مستند را گرفته است. این فیلم همچنین هم اکنون در جشنواره فیلم مستند اسماعیله مصر در حال نمایش است و چندی پیش نیز در جشنواره مسکو و تگزاس حضور یافته بود.
تا به حال فیلم‌های مستند و داستانی متعددی درباره گروه طالبان و حضور این جریان خاص در افغانستان ساخته شده است. بنابراین، شاید در نگاه اول، پرداختن به چنین سوژه‌ای در یک اثر، کمی کهنه و قدیمی به نظر برسد. اما سه ویژگی، فیلم مستند «تنها میان طالبان» را تازگی بخشیده است.
نخستین ویژگی قابل بحث درباره این مستند این است که برخلاف همه آثار قبلی که با نگاه از بیرون به طالبان پرداخته بودند، این بار و در این اثر، با نگاهی از درون به این موضوع پرداخته شده است. روایت‌های کلیشه‌ای و بارها به نمایش درآمده از طالبان، به تصاویر اشباحی دوزخی که کاری جز کشتن و آسیب زدن به دیگران انجام نمی‌دهند محدود بوده است. اما این بار با فیلمی رو به رو هستیم که صحنه‌های دیگری را هم از این گروه نشان می‌دهد. زندگی روزمره، نظام اجتماعی، تفریحات، شوخی‌ها و حتی اشک‌ها و لبخندهای مردمی که به طالبان موسوم هستند، در فیلم مستند «تنها میان طالبان» رونمایی شده است. درواقع، این فیلم تلاشی مضاعف برای آشنازدایی از تصورات رایج درباره طالبان است.
ویژگی دوم، نحوه خلق این مستند است. همیشه مستندهایی که در شرایط ملتهب و مرگبار تولید می‌شوند، کنجکاوی بر‌انگیز هستند. مستند «تنها میان طالبان» نیز همچنان که از عنوان آن مشخص است، حکایتگر حضور بی‌واسطه سازنده این اثر – محسن اسلام‌زاده – در متن و بطن گروه طالبان است. انتخاب این روش و رفتن به سمت چنین ریسک بزرگی، به خودی خود ارزش و اعتبار این فیلم را به عنوان یک سند تصویری افزایش می‌دهد. ضمن اینکه، محور قرار گرفتن حضور انفرادی یک مستندساز، بدون هیچ سلاح و امکان دفاع از خود در فضایی آکنده از مرگ، مهیج است و مخاطب را نسبت به فیلم، درگیر و مضطرب می‌کند.
ویژگی سوم این مستند، نزدیک بودن سوژه آن با مسائل روز مبتلابه جهان است. جریان وهابیت، امروز به سرکردگی «داعش» به مسئله مهم جهان تبدیل شده است و حتی دامن اروپا را هم گرفته است. اما این جریان، قبل از این و در قالب گروه‌هایی مثل طالبان و القاعده در بخش دیگری از جهان بروز یافته بود. به هر حال، طی سال‌های اخیر، تفکر و مرام وهابی، عامل ایجاد بسیاری از فجایع انسانی در دنیا بوده است و مستند «تنها میان طالبان» نیز به این مسئله و با بررسی موردی طالبان افغانستان می‌پردازد.
روایت فیلم بر اساس اول شخص مفرد شکل گرفته است. در همان ابتدا می‌بینیم که کارگردان فیلم، در حال تماشای تصاویری از تشییع دیپلمات‌های شهید کنسولگری ایران در مزار شریف و در سال ۱۳۷۷ است. همین صحنه به ما اعلام می‌کند که شخصیت محوری فیلم، خود کارگردان است. در اغلب اوقات نیز، زاویه دید فیلم با خط نگاه کارگردان، مطابقت دارد. انتخاب این روش باعث شده تا مخاطب، با کارگردان همراه و همذات شود. به طوری که حس هراس و تعلیق در لحظات ورود فیلمساز به جمع طالبان، کاملا به بیننده فیلم منتقل می‌شود.
سبک مواجهه دوربین در «تنها میان طالبان» به سبک مستندهای مردم شناسی شباهت دارد. در مستند مردم شناسی، فیلمساز به اسناد دیگران، اطلاعات پژوهشی و کتابخانه‌ای، آمارها و آرشیو، راضی نمی‌شود، بلکه خود باید موضوع مد نظر را از نزدیک ببیند و اطلاعات را به صورت مشاهده مشارکتی جمع‌آوری کند. ضمن اینکه در مستندهای مردم شناسی، فیلمساز حتی‌الامکان باید نسبت به موضوع بی‌طرف باشد و نگاه مغرضانه نداشته باشد. این مولفه‌ها در فیلم مستند «تنها میان طالبان» تاحدودی رعایت شده است و رگه‌هایی از رویکرد مردم نگاری در آن جریان دارد.
یکی از موضوعاتی که می‌توانست جذابیت این مستند را افزایش دهد، بازگویی چگونگی راه‌یابی کارگردان به درون طالبان بود. در فیلم، تنها به حضور رابط‌ها و محافظ‌هایی که کارگردان را به فضاهای مختلف و نزد امرای طالبان می‌برند اشاره شده است. اما اصلا مشخص نیست که این افراد چرا حاضر می‌شوند تا به این مستندساز ایرانی کمک کنند؟ این سؤال، برای آن‌هایی که با مقررات و رسوم طالبان و نگاه آن‌ها نسبت به دیگران و بیگانگان آشنا هستند، پررنگ‌تر مطرح می‌شود. چرا در شرایطی که هیچ رسانه‌ای تاکنون به منطقه حساس و استراتژیک «برامچه» که مقر اصلی طالبان است راه نیافته، کارگردان این مستند چنین امکانی را می‌یابد؟ تا آنجا که آنقدر به او اعتماد می‌شود که حتی می‌تواند با «ملا گل آقا» عضو شورای رهبری طالبان نیز ملاقات و ۹۰ دقیقه مصاحبه کند!
همچنین، کارگردان می‌توانست به برخی از مسائل مهم دیگر که به فیلم او غنای بیشتری هم می‌بخشید بپردازد. مسائلی همچون شیوه انتخاب همسر و رسوم ازدواج در بین طالبان، رابطه بالون‌های جاسوسی آمریکا با طالبان، نظر آن‌ها درباره کشور ایران، نظرشان راجع به داعش، نظام اقتصادی و بانکداری و …