احمدجو: جوانانی در جشنواره عمار دیدم که جایگزین منتقدان بی‌سواد و استعداد سینما می‌شوند

امرالله احمدجو کارگردان سریال «روزی روزگاری» می‌گوید حضور در جشنواره عمار حسابی روحیه‌اش را تغییر داده است. او پیش از این چیزی از عمار جز یک اسم نمی‌دانست

به گزارش «عمار فیلم» به نقل از تسنیم،‌ در اختتامیه هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار، با حضور خانواده شهدای مدافع حرم و دفاع مقدس و چهره هایی مانند محمد فیلی، صدرالدین حجازی، هوشنگ توکلی، محمدحسین نیرومند، عباس سلیمی نمین و بیژن از امرالله احمدجو، کارگردان آثار ماندگاری مثل «روزی روزگاری»، «تفنگ سرپر» و… پاسداشت ویژه به عمل آمد.

امرالله احمد جو، خودِ «روزی روزگاری» است! همانقدر سهل و ممتنع، همانقدر شیرین و بانمک، همانقدر عمیق و حکیمانه. کسی که همین چند روز پیش، در اول دی ماه وارد ۶۵ سالگی شده است و در این سال‌ها خیلی کمتر از آن چیزی که حقش بوده فیلم ساخته اما فیلم‌هایش خیلی بیشتر از آن چیزی که شاید به نظر بیایند خوب بوده‌اند و تاثیرگذار. شاید بودن چیزی مثل روزی روزگاری در کارنامه یک فیلمساز، آرزوی خیلی از افرادی باشد که به اندازه نصف سال‌های عمرشان فیلم و سریال تولید کرده‌اند.

در روزهای گذشته متن گفت‌وگویی تفصیلی با امرالله احمدجو منتشر شد. این گفت‌وگو پیش از برگزاری جشنواره عمار با او انجام شده بود. پس از انتشار آن گفت‌وگو و پس از برگزاری جشنواره عمار، امرالله احمدجو گفت که دوست دارد درباره جشنواره عمار هم حرف بزند. او می‌گوید در این سال‌ها هیچ چیز از این جشنواره جز یک اسم نمی‌دانسته است.گفت‌وگو با کارگردان «روزی روزگاری» را در ادامه بخوانید.


مدت‌ها بود شما را در محافل عمومی سینمایی ندیده بودیم. امسال اما در جشنواره عمار مورد تقدیر ویژه قرار گرفتید و دوباره بعد از سال‌ها مقابل چشم رسانه‌ها و مردم آمدید.

سال گذشته دوستان جشنواره عمار محبت کردند و گفتند که مهمانشان باشم اما سعادت نداشتم. خب بالاخره ساکن اصفهان هستم و در این سال‌ها که جشنواره برگزار شده است، جز یک اسم «عمار» دیگر چیزی نمی‌دانستم. از کمیت و کیفیت جشنواره عمار کاملا بی اطلاع بودم. از دوستانم چیزهایی شنیده بودم اما اطلاع دقیقی نداشتم. این سفر و حضور در هشتمین جشنواره فیلم عمار برایم اتفاق بی‌نظیری بود، خیلی در روحیه‌ام تاثیر مثبت گذاشت. محبت صادقانه و عاشقانه دوستانی مثل آقای وحید جلیلی، نادر طالب‌زاده و دیگران را فراموش نخواهم کرد و برای همیشه در خاطرم می‌ماند. این همه محبت، حق من نبود.

تاسف بار است کسی «مدرس سینما» خطاب شود که حتی استعداد شاگردی سینما هم ندارند. خود من هیچوقت حاضر نبودم وقتم را برای یاد دادن به آن‌ها تلف کنم، حالا این‌ها مدرس بچه‌های مردم هستند!

حتما حق شما بوده و حتی بسیار بیشتر از این‌ها بر گردن سینما حق دارید.

بنگاه خیریه‌ای به اسم حَسنات هم در اصفهان جشنواره‌ای کوچکتر از عمار را سالانه برگزار می‌کند. بعد از سال‌ها با دو جشنواره مواجه شدم که به شکل درست و حقیقی‌اش برگزار می‌شود. اصل در عمار، سینماست اما در بسیاری جشنواره‌ها، فیلم و سینما بهانه‌ای برای خودنمایی است.

شاید بیشتر جشنواره‌ای هستند برای مطرح کردن حرف‌ها تا دیده شدن دقیق فیلم‌ها

کاش همین حرف‌ها هم حرف بود! بیشتر مسائل نفسانی است که کمکی به فیلمسازی و سینما نمی‌کند. چیزی که در عمار شاهدش بودم، سنگ تمام گذاشتن این بچه ها و محبت بی‌دریغشان بود.

حضور در عمار خیلی روحیه‌ام را عوض کرد. سال‌هاست که به شدت نسبت به فضای نقد نویسی فیلم گله مند هستم. کسانی که چیزی از سینما نمی‌دانند، چند خطی می‌نوشتند و همیشه هم همینها بودند. اندک و انگشت شمار کسانی هم بودند که سواد فیلم داشتند و دست به قلم هم بودند. می‌دانیم که نقد فیلم، موضوع مهمی است چون از انحراف سینما جلوگیری می‌کند. متاسفانه این کُمیت سال‌هاست که لنگ مانده است.


در جشنواره عمار ویژه نامه پر و پیمانی برای من چاپ و منتشر کردند. من همه یادداشت‌ها را خواندم که همه آنها تعریف و تمجید از من و سینمایم بود. نقدم به آنها این است که هیچ اشتباهی در فیلم‌هایم را ننوشتند. امیدوارم یک روزی هم نقدهایم را بنویسند.

امیدواریم کار جدید بسازید و نقد هم بماند برای همان کار جدید شما.

ان‌شاالله سعادتی داشته باشم و این کار را بتوانم انجام دهم.

این که می‌گویم روحیه‌ام پس از عمار تغییر کرد بابت خواندن مطالب این ویژه نامه است چون نگرانی‌ام از اوضاع نقد فیلم و نوشتن درباره فیلم حل شد. همه اسامی این ویژه‌نامه برایم ناشناس بود. هیچکدامشان را نمی‌شناختم که ازشان تشکر کنم. همینجا از تک تک این عزیزان قدردانی می‌کنم. اینها نسل جوانی هستند که با قلم خوبشان وارد میدان شدند و می‌نویسند. بسیار خوشحال شدم و روحیه گرفتم بابت اینکه چنین افراد و جوانانی دیگر وجود دارند؛ افرادی که پیداست دانش و درک درستی از سینما دارند و البته به خوبی بلدند بنویسند. قلم آنها خواننده را آزار نمی‌دهد و نقدشان درست است.

پیش از این با افرادی مواجه بودیم که از هیچ چیز سررشته و سوادی نداشتند اما درباره همه چیز می‌نوشتند و صاحب‌نظر بودند. برخی از آنها با تکرار اسمشان در مطبوعات مختلف به شهرت رسیدند و حالا وقتی در تلویزیون تماشایشان می‌کنم می‌بینم که علاوه بر عنوان «منتقد سینما» به عنوان «مدرس سینما» هم دست پیدا کردند. تاسف بار است کسی «مدرس سینما» خطاب شود که حتی استعداد شاگردی سینما هم ندارند. خود من هیچوقت حاضر نبودم وقتم را برای یاد دادن به آن‌ها تلف کنم، حالا این‌ها مدرس بچه‌های مردم هستند! با دانشجویان و فارغ التحصیلان آن‌ها هم روبرو شدم و دیدم که چقدر تعاریفشان از سینما سطحی و پیش پا افتاده است. این دانشجوها همه به بازآموزی نیاز دارند.

در چنین شرایطی و با دیدن عمار و خواندن مکتوبات این نسل جوان واقعا امیدوار شدم تا این نقصان و کاستی ادامه‌دار از سال‌های گذشته تا امروز را برطرف کنند. من بخش کوچکی از این جماعت جوان را شناخته‌ام و حتما تعدادشان خیلی بیشتر از مطالب آن ویژه‌نامه است.


جشنواره عمار کاری می‌کند که در سینمای ما بسیار لازم است. سینمای ما استعدادهای فراوانی دارد که لازمه شکوفایی‌اش برگزاری چنین رویدادهایی است. باید دست جوان‌ها گرفته شود. با چه شوق و ذوقی در شهرستان‌ها فیلم کوتاه می‌سازند اما جایی برای نمایشش نیست. جشنواره عمار دری است که به روی این عزیزان با استعداد باز شده.

شاید یک تعریف از عدالت رسانه‌ای همین باشد که هرکس در گوشه گوشه شهرستان‌ها کاری می‌کند و فیلمی می‌سازد، به همان اندازه دیده و پرداخته شود که در تهران و پایتخت.

دقیقا همینطور است. چرا باید همه چیز متمرکز در تهران باشد؟ شهرستان‌ها با این همه امکانات طبیعی ظرفیت مهمی در فیلم‌سازی هستند. این روزها از شبکه مستند کارهای خوبی از شهرستان‌ها می‌بینم. اردبیل و جوانان اردبیلی آثار شوق انگیزی را ساخته‌اند. سایر شهرستان‌ها نیز همینطور. امیدوارم این جوان ها در حد جشنواره ها متوقف نشوند و با همین جدیت به تولید آثار بپردازند. هیچ کس نابغه به دنیا نمی‌آید، تجربه و تربیت لازم است.