روایت جهادی فراتر از مرزها/ صدقه جاریه لبنان

معاون بین‌الملل سازمان فرهنگ و ارتباطات در یادداشتی از چند دهه فعالیت و تلاش سیدعیسی طباطبایی در ایران و لبنان نوشت.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر عباس خامه‌یار که این روزها معاونت بین‌الملل سازمان فرهنگ و ارتباطات را بر عهده دارد، سال‌ها در لبنان عهده‌دار ریاست رادیو صوت المستضعفین و وابسته فرهنگی ایران در این کشور بوده و سیدعیسی طباطبایی و فعالیت های او را به خوبی رصد کرده است.

دلنوشته خامه‌یار از کارنامه عیسی طباطبایی را در نوشتار زیر می‌خوانید؛

نو­اندیش و خوش­اندیش

سخن از سید عیسی طباطبائی واقعاً کار آسانی نیست و شما در برابر یک پدیده، قرار گرفتید واقعاً؛ شخصیتی جامع‌­الاطراف و جامع الشرایط، یک روحانی کاملا سنتی در عین حال با ذهنیتی بسیار باز، نو اندیش، خوش‌­اندیش، آشنا به زمان و مکان و دارای ابعاد همه جانبۀ کم‌­نظیر. شعار همیشه ایشان که عامل همۀ دستاوردهای آقا سید عیسی است این بود: «نیرومند شدن امت، با پشتوانه خدمت به خلق و خدمت به مردم است.» بر این اساس پیش رفت.

از سال ۱۳۷۰به مدت ۵-۶ سال به صورت مستقیم، فعال و همراه با هم بودیم. آقا سید عیسی سابقه طولانی در لبنان داشت. آشنا به زمان و مکان، همۀ دوره­‌ها را به چشم دیده بود. سختی­‌های لبنان را، دوران قبل از انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی، زمان قبل و بعد امام موسی صدر را و دوران شکل­‌گیری و ظهور مقاومت را دیده و همیشه حاضر، ناظر و در صحنه بوده است. ایشان قبل از انقلاب به خاطر مبارزاتی که داشت در حالت خود تبعیدی بود. سال‌­ها در لبنان حضور داشت. جزو مستقبلین امام هنگام هجرت ایشان به نجف بود. فعالیت خودش را در رابطه با گسترش اندیشه‌های امام در بازگشت به لبنان افزایش داد. بین نجف و بیروت وگاهی سوریه رفت و آمد داشت.

رویکرد جدیدی برای لبنان

مورد حمایت امام موسی صدر بودند. به خواست خود امام موسی صدر در معهد اسلامی که تنها تشکیلات آموزشی امام موسی صدر در جنوب بود، مدتی تدریس می­‌کرد. امام که به پاریس ­رفت، ایشان به پاریس می‌روند و بعدش هم برمی‌­گردند تهران. چند ماهی بعد از پیروزی انقلاب خدمت امام می­‌رسند، همان بحث جایگاه و اهمیت لبنان را و ضرورت توجه به لبنانی‌­ها را مطرح می­کنند. امام هیئتی را به لبنان می‌­فرستند. ایشان قبل از آن هیئت برای زمینه­‌سازی به لبنان می‌­روند و ارتباط­‌گیری جنبش انقلاب اسلامی با لبنانی‌­ها به شکل فعال­‌تری انجام می­‌شود و سید همانجا ماندگار می‌شود. برنامه‌­های خودش را در یک فاز جدید و با رویکرد جدید با هدف خدمت به مردم ادامه می­‌دهد و با توجه به محرومیت­‌هائی که مسلمانان و مردم لبنان داشتند حرکت می‌کند.

خدا درست می‌کند

مهم­ترین ویژگی سید خلوص و تواضعش بود. هیچی نمی­‌خواست. هر آنچه که انجام می‌­داد، هر آنچه که می‌­آمد یک جواب ثابت داشت: «الحمدلله، الحمدلله، خدا را شکر» با همین حالت پاسخ می­داد و هیچ گله‌­ای هم از هیچ احدی نداشت. جامع­‌الشرایط و جامع­‌الصفات بود. با همه بدقولی‌ها و جفاهایی که می‌­دید خستگی­‌ناپذیر بود. گاهی من سنگ صبور سید بودم. درد و دلش را به من می‌گفت و به من اعتماد داشت. خیلی محبت داشت. محبت­‌هایش هم همه جا رفته بود. همیشه خداوند منبع آرامش است و همیشه این آرامش را در اوج کار داشت. یک بار ایشان عصبانی نشد. نه پشت سر کسی حرف می­زد، نه عصبانی می­شد. با همان تواضع و افتادگی‌اش می­گفت: خدا درست می‌کند.

همه ساله به حج می­رفت. ارتباط­‌گیری­‌های برون­‌مرزی اش را در حج تنظیم می­‌کرد. هم در ایران و هم در حج و هم در مناسبت­‌ها مفصل هم­دیگر را می‌­دیدیم. بدون امکانات و با ماشین قراضه‌­اش همه کارهایش را خودش شخصا انجام می­داد. همه فعالیت­‌های او هم به لحاظ کار و هم مسائل تدارکاتی و بودجه‌­ای بسیار بزرگ بود. با وضعیت جسمی و سنی­‌اش مدام می‌­دوید و خستگی‌­ناپذیر بود. وقتی کار تمام می­شد و تحویل می­‌داد نفس راحتی می‌­کشید و لذت کارش را کاملا می‌­برد.

کمیته امداد امام خمینی(ره)

آقا سید عیسی از زمان اشغال بیروت توسط رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۲ به بعد ۱۲ پروژه بزرگ ماندگار بی‌­سابقۀ فرهنگی، اجتماعی و خدماتی را پایه­‌گذاری کرد و به بهره‌­برداری رساند که این پروژه‌­ها فرزندان خلفی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی هستند مثل کمیته امداد امام خمینی(ره). افراد تحت کفالت این کمیته قرار می­‌گیرند و از بدو ورود به دبستان تا دوره‌های دانشگاهی، ایتام یا فقرا تحت پوشش قرار می­‌گیرند. در این رابطه، افراد متکفلی را از متمولان و از ثروتمندان خیر، خیرین خلیج فارس و کشورهای مختلف جذب می­‌کنند و به صورت پنهانی تفاهم­نامه‌­ها و قراردادها امضا می‌­شود و هر کدام این افراد، خانواده­‌ها یا افرادی را تحت پوشش قرار می‌­دهند، بدون اینکه اعلام رسمی شود.

آقا سید با حفظ حیثیت و آبروی تک­تک این خانواده‌­ها و افراد به آن‌ها کمک می‌کند. تشکیلات عظیمی برای این کار شکل می‌­گیرد و مانند ایران صندوق صدقات در شهرها، روستاها و اماکن عمومی نصب شده و کاملا خودکفا و تحت نظارت نمایندگان حضرت امام و حضرت آقا اداره می­‌شود. کمیته امداد برای مردم لبنان کاملا جا افتاده و اعتماد عمومی مردم منطقه را کاملاً کسب کرده است.

کمیته بنیاد شهید و بنیاد جانبازان

را کاملاً کسب کرده. پروژه بعدیش پروژه بعدی بنیاد شهید است. با افزایش شهدای مقاومت اسلامی سیدعیسی بنیاد شهید را تاسیس کرد. خانواده شهدا را محترمانه تحت پوشش قرار داده و الان هم با شدت تمام ادامه دارد. از همین کمیته بنیاد شهید، شاخۀ بنیاد شهید فلسطین هم ایجاد شد. به خاطر مشکلاتی که در نقل و انتقال ارز و امور بانکی با بانک­های داخل سرزمین اشغالی وجود داشت دفتر مرکزی در بیروت بود ولی در کرانه غربی، در غزه دفاتر نمایندگانی ایجاد شد و تحت عنوان بنیاد شهدای فلسطین فعال است. همه مردم و آسیب­‌دیدگان فلسطینی کاملاً با این بنیاد آشنائی دارند و سهمی از مقاومت خودشان را از این بنیاد دریافت می‌­کنند.

بنیاد شهید کار سازمان­‌یافته­ و بر اساس آئین­‌نامه است و قطعاً با بنیاد شهید کشورمان در ارتباط است. به خاطر حرمت خانواده ­های شهدا که عزیزانشان را از دست داده­‌اند حمایت‌های بنیاد را نه به رخ دیگران می­‌کشیم و نه پاسخگوی معترضین هستیم و بین گروه های فلسطینی از شهدای فتح و حماس تفاوتی قائل نیستیم.

آقا سید بنیاد جانبازان را در لبنان با همان کارکردی که در ایران داشت، تاسیس کرد و طبق ایران بعد مدتی با بنیاد شهید ادغام شد. این بنیاد به صورت فعال و مستقل با همان سازماندهی و سازمان­یافتگی، فعالیت می‌کند.

بنیاد کوثر

از فعالیت های دیگر سید تاسیس بنیاد کوثر است. این بنیاد برای ایجاد تسهیلات، سازماندهی و کمک به ازدواج رزمندگان است. رزمندگان مشغولیت­‌هایی دارند، در عین حال مجاهدان اسلام معاصر و مقاومت هستند و از این بابت باید این‌ها را سازمان داد. بنیاد کوثر برای رزمندگان ازدواج­‌های دسته­‌جمعی و گروهی برگزار می‌کند.

بنیاد قرض‌­الحسن را با ارتباطی که با بسیاری از بازرگانان، تجار، خیرین کل منطقه حوزه خلیج فارس، خود لبنانی‌­ها و دیگر کشورهای عربی داشت ایجاد کرد. بنیاد قرض‌­الحسن شرایط ویژه و تسهیلاتی را برای مردم کم بضاعت پیش‌­بینی کرده بود. قرض­الحسن با هدف کمک به وضع معیشتی و دستگیری مردم و قشرهای مختلف بسیار فعال و یکی از بنیادهای مطرح در لبنان است.

سلسله مراکز فرهنگی امام خمینی(ره)

او حتی کارهای فرهنگی، پژوهشی و علمی در سطح استانداردهای بین‌­المللی انجام داد. یکی از این نوع فعالیت­‌ها ایجاد سلسله مراکزی به نام مراکز فرهنگی امام خمینی(ره) است. این دو هم در بقاع، هم در بیروت و دبی و جنوب لبنان انجام شد. ۱۲ مجتمع فرهنگی هنری تمام عیار و کاملا تخصصی دارای سالن بسیار مدرن اجتماعات، کتاب­‌های تخصصی و عمومی، سالن­‌هایی برای برگزاری میزگردها و سینماها ایجاد کردند، که الان همه دارای آوازه­ هستند. هم اکنون هر کدام از این مراکز فرهنگی با بزرگترین مراکز فرهنگی سنتی و تاریخی لبنان رقابت می­کنند.

مراکز درمانی و آموزشی

یکی دیگر از فعالیت‌­های سیدعیسی راه ­اندازی مراکز درمانی و آموزشی است. شاید اوج این را در بیمارستان شیخ راغب حرب در نبطیه جنوب لبنان ­بینیم که به مناسبت سی و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با حضور شهید رکن آبادی؛ سفیر ایران در لبنان به عنوان آخرین پروژه بزرگ خدماتی فرهنگی سید عیسی افتتاح شد. آن مراسم با حضور گسترده­ای از قشرهای مختلف انجام شد و کار توسط هلال احمر افتتاح شد.

صدقه جاریه

زمانی که ساخت بیمارستان شیخ راغب حرب تمام شد، چون پروژه خیلی عظیم بود نیاز به کمک‌های مردمی داشتیم. برای جمع‌آوری هزینه های بیمارستان تصویر اسکناس هزار لیری لبنان را روی کاغذ چاپ می­کرد و در مناسبت­های مختلف جوان‌­ها کمک‌­های مردمی را با فروش این اسکناس­‌ها جمع می‌­کردند. این پروژه‌ها نیاز به تلاش، باور و خلوص داشت که این مرد همه را یکجا داشت. هیچ کدام از این پروژه­‌های سید عیسی تاکنون متوقف نشده و در استمرار دائم و صدقه جاریه است.

حوزه علمیه امام خمینی(ره)

یکی دیگر از پروژه­های بزرگ او در زمینه علمی و آموزشی، ساخت بزرگترین و مدرن­‌ترین حوزه علمیه لبنان به نام حوزه امام خمینی(ره) در شهر بعلبک است. پروژه عظیمی بود که آیت­‌الله جنتی و هیئت وزیران در مراسم افتتاحیه آن شرکت داشتند.

نهادهای ایرانی لبنانی

همه مراکز و مجموعه‌­ها، همکاری‌­های گسترده­ای با بنیادهای مادر در ایران دارند ولی اعضای رسمی آن تشکیلات حزب‌­الله هستند. ممکن است ما به عنوان رابط افرادی را تعیین کرده باشیم و نظارتی داشته باشند ولی آن هم فی­مابین و در چهارچوب خط­مشی کلی حزب­‌الله است. ۱۲ مرکز فرهنگی امام خمینی(ره) هم جزو بخش فرهنگی حزب‌­الله هستند.

سلسله مدارس المهدی

در زمان دبیرکلی سید عباس موسوی یک مدرسه پیش دبستانی و یک ابتدایی در لبنان بود. اینها مدارس خصوصی در شهرهای بیروت و بعلبک بودند. موسس این مدارس سیدعیسی طباطبایی بود و ۱۵ مدرسه به عنوان مدارس المهدی ساخت. از دبستان و پیش­‌دبستانی تا دبیرستان و هنرستان. برنامه‌­های درسی آن­ها مصوب دولت است. زبان فارسی هم جزو برنامه‌­های آن­ها است به عنوان یک زبان انتخابی و اختیاری. یکی از مهم­ترین و زبده‌­ترین و بهترین مدارس سطح لبنان، همین مدارس‌المهدی است.

سید عیسی علاوه بر سازمان­‌ها و موسساتی که خودش مستقیم از صفر تا صدش را ایجاد کرد، پروژه‌­های جانبی را هم حمایت می­‌کرد و به خاطر ارتباط و شخصیتش نقش هیئت مدیره، هیئت موسس، عضو افتخاری در فعالیت‌­های مختلف داشت.

شبکه تلویزیونی ماهواره المنار

یکی از آثار مهم و ماندگار و بی­‌سابقه سیدعیسی بحث شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای المنار بود. آن موقع من مسئول رادیو صوت‌المستضعفین بودم. امکاناتی را جمهوری اسلامی در شرایط جنگی خودش در اختیار ما می‌گذاشت. یک شبکه رادیوی دیگری هم در بیروت بود به نام النور. در برابر ما صدها شبکه رادیوئی، رسانه‌­ای و تلویزیونی در لبنان بود. همه امید مسلمانان به این رادیو و تقویت صوت المستضعفین بود. اینکه یک شخص روحانی سنتی با آن ویژگی‌­های سنی، بدون هیچ‌گونه پیشینه­ و ذهنیتی در دهه ۷۰ شمسی مسئله راه­‌اندازی شبکه ماهواره­‌ای اسلامی را مطرح کند خیلی شگفت­‌انگیز بود.

در سفارت ایران هر هفته جلسه شورای فرهنگی داشتیم که مسئولین فرهنگی آنجا جمع می­‌شدند از جمله خود آقا سیدعیسی. وقتی برای اولین بار شبکه تلویزیونی را مطرح کرد همه یکه خوردند. چون ایشان خیلی افتاده بودند و جایگاه رسمی نداشتند، افراد خیلی راحت با ایشان شوخی می­کردند. با طرح این مساله از طرف ایشان سوژه جالبی برای مزاح و شوخی افراد ایجاد شد و همیشه نقل مجالس بود. نه امکاناتی برای این کار داشتیم و نه به ما مجوز می دادند. اگر خیلی هنر می کردیم باید صوت المستضعفین را تقویت می­کردیم.

دفاع از تنها مناره

سید تصمیم خودش را گرفت. مسجد رسول اعظم، مسجد مهمّی در منطقه غربی بیروت است که مناره بزرگی هم دارد. آنتن را روی مناره مسجد نصب کرد و اسم شبکه را به خاطر همین آنتن و چگونگی نصبش، تلویزیون المنار گذاشت. بعد اتاقکی گرفت. با پخش اسلاید همراه با موسیقی به عنوان پخش آزمایشی شبکه ماهواره‌­ای المنار، کار را شروع کرد. همه غافلگیر شدند. آن سوژه­ای که مورد مزاح همه قرار می­‌گرفت، بیشتر فعال­تر شد.

با شوخی و گاهی با نقد سیدعیسی را از کارش نهی می­‌کردند. مثلاً می­گفتند «مگر امکان دارد؟ با چه برنامه‌­ای، با چه تولیدی، با چه کادری شبکه راه بیفتد؟» این شوخی تبدیل به حملات مستمر، نقد و موضع­گیری­‌های شدید شد. علی­‌رغمی که جایگاه سید عیسی طباطبایی به لحاظ روحانیتش مورد احترام بود، ولی این کار به عنوان یک تهدید تلقی شد. پخش آزمایشی باید همراه با فیلم و برنامه باشد. ماه‌­ها طول کشید و امکان هیچ تولیدی نبود. سید در پاسخ به همه انتقادها، حمله­‌ها و موضع­‌گیری­‌های شوخی و جدی می­گفت: «من می­خواهم یک شبکه‌­ای به نام مقاومت داشته باشیم. من می­‌خواهم این شبکه یک اذان بگوید. شما هر چه می­‌خواهید بگویید، بگویید.» با اطمینان و با اعتماد به نفس، حرف می­زد. می‌­رفت و می‌­آمد. در رفت و آمد به ایران با خودش دستگاه‌هایی می‌­برد و می‌­آورد.

عمل انجام شده در المنار

آن­زمان نوارهای ویدئویی فیلم­‌های ایرانی را که بخشی از آن‌­ها هم به عربی ترجمه شده بود را خارج از چارچوب­‌ها و ضوابط سازمانی در اختیارشان گذاشتم و شروع کرد به پخش فیلم‌­های ایرانی. بعد در عمل انجام شده قرار گرفتیم و همه دست به دست هم دادیم و بالاخره حزب­‌الله وارد شد و بعد از طی مراحلی شد المنار.

المنار اولین شبکه ماهواره­ای بود که در برابر حملۀ صدها شبکۀ ماهواره­ای از مقاومت و انقلاب اسلامی دفاع می­کرد. به خاطر ورزیدگی، سعه صدر و ویژگی­‌های مقاومت و حزب‌­الله، المنار پا گرفت و توانست مجوز رسمی را از دولت لبنان بگیرد. با همه شبکه‌­ها رقابت کرد و به عنوان منبع صادق مسلمانان در سطح جهان، مورد پذیرش قرار گرفت و بعدش هم روی ماهواره­‌های مختلف قرار گرفت.

با فشارهای دشمنان، رژیم صهیونیستی و عربستان قراردادهای ما با بعضی از ماهواره­‌ها کنسل شد و المنار سرآغاز ایجاد و تاسیس ماهواره­‌های متعدد در جاهای مختلف شد. سرآغاز این کار و پدر این ماهواره‌­ها سید عیسی طباطبائی است. اصلاً کسی تصور نمی‌­کرد ایشان چنین اندیشه بلندی در این زمینه داشته باشد. شخصی که اصلاً رسانه‌­ای نیست.

بازسازی مرقد حضرت سیده خوله

از دوراندیشی­‌های سید عیسی بازسازی یا گسترش مرقد حضرت خوله، یا به قول لبنانی‌­ها سیده خوله، فرزند دختر امام حسین(ع) بود. بر اساس اسناد تاریخی این مکان در کنار قلعه با شکوه ژوپیتر جزو آثار چند هزار ساله بود. آن آثار متعلق به دوره رومیان و یکی از عجایب منطقه و دنیای ما است، اساساً بعلبک و بقاع را با این قلعه می­‌شناختند و می­‌شناسند. آوازه بعلبک به خاطر همین آثار تاریخی است.

در کنار این آثار، مرقد حضرت خوله یک مکان بسیار کوچک بود که حتی ظرفیت سه چهار نفر هم­زمان را نداشت. درب ورودیش خیلی کوتاه بود. باید دولا دولا وارد می­شدی، یک ضریح کوچک چوبی هم داشت. سید مرقد را ساخت و مصلا و مرکز فرهنگی در کنارش ایجاد کرد، درخت چند هزار ساله کنار این مرقد را هم حفظ کرد. به گونه‌­ای عمل کرد که بعلبک به عنوان یک مرکز مذهبی و اسلامی در لبنان شناخته شد. در شب­‌های جمعه و مناسبت‌­های مختلف مرکزیت مذهبی و اسلامی و مراسم کل بقاع همان جا است. گروه‌­های مختلف مسلمانان از جای جای لبنان برای زیارت مرقد می‌­آیند. کسانی هم که برای بازدید آثار تاریخی می‌­آیند، زیارت را به جا می‌­آورند.

اخلاق واگذاری

سید عیسی هیچ چیزی را برای خودش نمی­‌خواست و نمی­‌گذاشت باقی بماند. با همه این پروژه‌­های بزرگی که انجام داد، سید دفتر و حتی یک اتاق نداشت. منزل هیچی نداشت. به سید می­گفتم: شما انجمن واگذارکننده‌­ای. فقط می­‌گرفت و واگذار می­‌کرد.

حوزه بعلبک یک پروژه عظیم بود که آیت‌­الله جنتی برای افتتاح آمده بود. در حین خروج رو کردم به سید عیسی و به شوخی­ گفتم: خب سید! کی واگذار می‌­کنید؟ گفت: من هیچی نمی­‌خواهم، واگذار می­کنم. اشاره‌­ای کرد به درب خروجی حوزه و گفت: یک قطعه قبری اینجا به من بدهند برایم کافی است. من با شوخی گفتم: همین را هم بهت نمی­‌دهند. سید هیچ بودجه­ و هیچ وابستگی به نهادی در داخل و خارج نداشت. هزینه همه پروژه­‌ها را خودش تامین می­کرد. بعد تکمیل هم کل پروژه را تحویل می­داد و واگذار می­کرد.

آبروی گرانبهای سید

او فقط با آبرویش این بنیادها را تاسیس کرد و فقط دادوستدی که با خداوند داشت باعث پیدایش چنین بنیادها و موسسات خیریه‌­ای شد. هر وقت وزیر یا شخصیتی به لبنان می­‌آمد مراسم استقبال صورت می­‌گرفت.

سید عیسی چون جایگاه رسمی و وابستگی به جائی نداشت کسی به او اطلاع نمی­‌داد و دعوت نمی­‌کرد. بدون دعوت در صف مستقبلین قرار می­‌گرفت. خیلی مورد طعنه بود و با بی­‌زبانی به‌شان جفا می­‌شد. همه می­‌دانستند که سید برای آن مهمان برنامه دارد. این ارتباط را از فرودگاه برقرار می­‌کرد و در حین سفر و حتی در بازگشت ادامه می­داد تا بتواند باری از بیمارستان، مراکز فرهنگی یا حوزه علمیه بردارد. در ساخت و ساز و در تجهیز مراکز قدمی پیش ببرد. برای بیمارستان یخچال و برای مسجد فرش لازم داشت. از المنار گرفته، تا بیمارستان و حوزه و باقی را با همین شیوه توانست تجهیز کند. امروز هر کدام از این پروژه­‌ها، اقدامات عظیمی را در فضای فرهنگی، اجتماعی، خدماتی و رسانه­‌ای لبنان انجام می­‌دهند لذا فقط با آبرویش توانست این موارد را انجام دهد.

تمام پروژه‌­ها و تاسیساتی که ایجاد کرد بدون استثنا دارای استاندارد بالا و رقیب قدری هستند برای تمامی سازمان­‌های رسمی و حکومتی مشابه؛ هم به لحاظ محتوا، هم به لحاظ شکل.

بیمارستان، بنیاد شهید یا مراکز فرهنگی دوازده‌­گانه امام خمینی را ببینید در چه سطحی و چه امکانات و استانداردی است. هم از لحاظ ساخت و ساز و هم برنامه‌­های محتوائی، علمی و پژوهشی.

جنگ شیعه و سنی

آقای طباطبایی فارغ‌­التحصیل قم و نجف بود و طبیعتاً یک روحانی سنتی است اما اندیشه‌­هایش در چارچوب­‌های سنتی آن روز قم و نجف محصور نبود. سید یار و شاگرد امام بود و قطعاً اندیشه­‌ها، حضور سیاسی و ویژگی انقلابی امام، تاثیر گذاشته بود و سید با چنین نگاهی در لبنان حضور داشت. نماینده هیچ دستگاهی نبود اما یک عنصر دوراندیش، سیاست­مدار و به معنای رایج کلمه یک عنصر تقریبی بود.

جنگ اردوگاه‌­ها یک توطئه بزرگی برای جنگ شیعه و سنی بود. جنگ بین فلسطینی‌­ها و جنبش امل خانمان­سوز بود. در دنیا، این جنگ را جنگ شیعه بر علیه سنت تبلیغ می­‌کردند. تلاش­‌های زیادی جمهوری اسلامی کرد که این جنگ را متوقف کند.

محاصره اقتصادی اردوگاه‌­ها توسط مسئولین آن روز امل ایجاد شده بود. مردم واقعا بدون آب و غذا مانده بودند. سید عیسی به عنوان میانجی در این شرایط وارد اردوگاه الرشیدیه شد. ۷۵ روز در اردوگاه، همراه فلسطینی‌­ها، به عنوان یک آواره­ فلسطینی همان جا زندگی کرد. غذای عمده سید در آنجا، مثل بقیه علف بود. ایشان توانست پیام، هم­بستگی و اعتراض جمهوری اسلامی را با این روند اعلام کند. آن روز، امل همکاری خوبی را با جمهوری اسلامی نداشت و این صدا، صدای رسائی بود. زمانی که سید از اردوگاه خارج شد تا مدت‌­ها رعشه جسمی و بدنی داشت. بسیار آرام و با کمک عصا راه می­رفت و رعشه­اش خیلی شدید بود. تا سال­ها این وضعیت ادامه داشت. این نگاه و این اقدام سیاسی آقای طباطبائی در آن شرایط سخت، درسی برای لبنان بود. یعنی پیام­رسای جهانی داشت.

برادری مهربان برای لبنان

به مناسبت روز شهید که در لبنان نامگذاری شده، هر سال بنیاد شهید مراسم مفصلی می­‌گیرد. سید حسن نصرالله هم سخنران اصلی آن مراسم است. به خاطر مسائل امنیتی در سال­‌های اخیر، به صورت زندۀ ماهواره­ای سیدحسن سخنرانی می‌کند.

این بزرگداشت شهدا با حضور گروه‌­ها و شخصیت‌­های مختلف و هزاران نفر برگزار می­‌شود. در سال ۲۰۰۷، سید حسن با یک سخنرانی قراء همه را غافلگیر کرد. کمتر اتفاق می­فتد که سید حسن از کسی که در قید حیات هست نام ببرد. نام بردن از شهدا، بزرگان، حضرت امام و حضرت آقا یک چیز طبیعی است ولی در آن سخنرانی از سید عیسی به عنوان انسانی صادق، متواضع، پدری عطوف، برادری مهربان و رئوف نام برد و گفت که ایشان نعمت خداوند برای موسسه و برای این منطقه بود.

من فکر می­­‌کنم این تجلیل خلاصه اعتقاد و ارادت تمامی لبنانی­‌ها و افکار عمومی لبنان بود که سیدحسن نصرالله احساس وظیفه ­کرد که به نوعی قدردان و انتقال­‌دهنده قدردانی مردم لبنان به سید عیسی باشد.