منطق «انقلاب جنسی» دینی و محکم است/جسارت کردیم و خط قرمزی قائل نشدیم

عوامل مستند انقلاب جنسی معتقدند مساله اصلی در تولید این مستند جرات و جسارت بوده است. هرکسی می‌تواند این خط قرمزهای خیالی را کنار بگذارد و حرف بزند.

به گزارش «عمار فیلم» به نقل از خبرگزاری تسنیم، بیشتر از یکماه از آغاز فروش اینترنتی مستند انقلاب جنسی گذشته است. مستندی که در همین یکماه باعث اتفاقات و حرف و حدیث‌های مختلفی شده است. از طرفی فروشش توسط کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه توقیف می‌شود و از طرفی دیگر میزگرد‌های کارشناسی‌ای با حضور اساتید علوم اجتماعی برگزار می‌شود و تاکید می‌شود که این کار حداقل باعث شده تا باب گفتگو باز شود.

ترسیم خط قرمزهای خیالی سال‌های سال مانع از گفتگو درباره یک خطر بزرگ شده است. عوامل تولید مستند انقلاب جنسی معتقدند که این خط قرمز‌ها چیزی نبوده که جایی نوشته شده باشد به همین خاطر آنها «جرات و جسارت» به خرج می‌دهند تا حرف بزنند و حرف هم بشنوند.

موسسه فرهنگی آرمان مدیا صاحب این اثر است. موسسه‌ای که ریشه‌اش در دانشگاه صنعتی شریف شکل گرفته است جایی که محمدحسن مددی، محسن اخوان‌فر و حسین شمقدری هر سه دانش آموخته آن بوده‌اند. حالا محمدحسن مددی تهیه‌کننده انقلاب جنسی، محسن اخوان‌‌فر مدیر تولید و حسین شمقدری کارگردان این مستند هستند. آرمان مدیا طبق گفته مدیرانش حالا هیچ وابستگی به مجموعه‌های دولتی و حاکمیتی ندارد و تماما بصورت خصوصی اداره می‌شود.

در ادامه متن میزگرد بررسی مستند انقلاب جنسی در خبرگزاری تسنیم با حضور محسن اخوان‌فر و حسین شمقدری منتشر می‌شود.

انقلاب جنسی دومین مستندی بود که بدون هیچ قرارداد با فرد یا نهادی تولید کردیم

از ۱۱ شهریور فروش اینترنتی مستند «انقلاب جنسی» شد و حالا چند هفته از آن گذشته است. هیچ کسی و یا نهادی دوست نداشت آن را به اسم خودش ثبت کند که به فروش اینترنتی تن دادید؟

اخوان: سال ۱۳۹۶ هشتمین سال فعالیت‌مان است. آرمان مدیا در سال ۱۳۹۱ به صورت رسمی ثبت شد و ۲ سال قبل از آن هم به اسم گروه آرمان فعالیت می‌کردیم. در این ۸ سال روال این‌گونه بوده است که قبل از ساخت فیلم، ابتدا با جایی قرارداد می‌بستیم و سپس آن را می‌ساختیم. این قرارداد عمدتا با صدا و سیما است اما یک مثال نقض داشت و آن هم مستند «۳۳ سال سکوت» بود. برای این مستند به بسیج صداوسیما، بنیاد حفظ آثار، شبکه افق و … پیشنهاد دادیم اما کسی طرح را نپسندید. ما آن مستند را ساختیم و بلافاصله مشتری‌اش پیدا شد و شبکه افق آن را خرید. مستند انقلاب جنسی، دومین کاری بود که ما بدون قرارداد آن را تولید کردیم و زمانی هم که تولید شد مشتری پیدا نکرد.

البته انگار مستند «۳۳ سال سکوت» فروش اینترنتی خوبی داشت.

اخوان: بله فروش خوبی داشت. هم چنین میراث آلبرتا ۳ فروش خوبی داشت. ما در حقیقت رایت تلویزیونی ۳۳ سال سکوت را به شبکه افق فروختیم و فروش اینترنتی آن دست خودمان بود و چیزی حدود ۲۵ میلیون تومان فروش داشت.

محسن اخوان‌فر مدیر تولید مستند انقلاب جنسی

انقلاب جنسی بعد از این که تولید شد به نهادهای زیادی پیشنهاد خریدش را دادیم اما رد کردند. البته قابل پیش‌بینی هم بود که رد می‌شود و ما گله‌ای از آن‌ها نداریم. بدیهی است که آنها کارهایی می‌خرند که بتوانند در تلویزیون پخش کنند. این کار قابلیت پخش تلویزیونی ندارد و ما هم گله‌ای از آن ها نداریم که چرا نخریدند.

ما از یازدهم شهریور کار را روی سایت یک فیلم گذاشتیم و دارد فروش می‌کند. البته هزینه‌های تولید آن یک مقدار بالا است اما فکر می کنم میزان فروش مستند برای دو هفتهابتدایی یک رکورد است که از ده میلیون تومان گذشته است.

هر روز باید التماس کنیم تا لینک‌های تقلبی را بردارند

برای ساخت مستند به ۳ کشور هلند و اسپانیا و فرانسه رفتیم. هزینه‌های تولید آن، نیروی انسانی، خرید یورو ۴۷۰۰ تومانی و … را در نظر بگیرید می‌بینید که بالاخره هزینه‌های تولید آن، بالاست و البته لینک‌های تقلبی را در نظر بگیرید که هر روز باید التماس کنیم که حذف شوند. جالب است همانی که لینک دانلود رایگان را گذاشته با ما که تهیه‌کننده‌ایم بحث می‌کند و می‌گوید کار برای جبهه انقلاب است و همه باید آن را ببینند!

شما خودتان می‌دانستید که اگر چنین کاری را بسازید ممکن است کسی آن را نخرد؟

اخوان: وقتی در مرحله فیلم نامه بود خیر. فکر می‌کردیم که میتوانیم یک نسخه تلویزیونی از آن دربیاوریم اما وقتی تصویربرداری‌ها انجام شد فهمیدیم که کسی آن را نمی‌خرد.

چه شد که این سوژه را انتخاب کردید؟ سوژه‌ای که انگار سالهاست خط قرمز است.

شمقدری: در سفرهایی که بیشتر در اروپا داشتم، حدود ۶-۷ ماه در آن جا زندگی کردم و همیشه سعی کردم که نگاه محققانه داشته باشم. نسبت به سبک زندگی‌شان، تعاملاتشان و … این نگاه را داشتم و کم کم به درکی نسبت به زیست جنسی یک انسان اروپایی رسیدیم که آن درک، کشفی بود که به نظر خودمان می‌شد یک مستند راجع به آن ساخت تا دریچه‌ای جدید از سبک زندگی جدیدی باز بشود. تا دیروز دریچه ما یا «من و تو» بوده است یا صدا و سیما. من و تو که دریچه نقادانه ای نسبت به آن جا نیست و صدا و سیما هم نگاه یک طرفه دارد.

ریسک پذیر بودیم

این موضوعات ما را به یک جمع بندی رساند که می‌توانیم مستندی بسازیم که مخاطب را نسبت به مسائل جنسی یک قدم جلوتر ببرد. قبل از این که یک سری کارهایی انجام شده بود و ما خط شکن نبودیم. کارهایی مانند «پشت صحنه» فیلمی از تورج کلانتری یا مستند «یک پیشنهاد ساده» ساخته یاسر عرب و … کارهایی بود که از نوع دید بچه های انقلابی مستندهایی با موضوع جنسی ساخته شده بود. من حس میکنم که انجام این کار بیشتر به خطر پذیر بودن خود ما ربط داشته باشد. از طرفی هم حس ما این است که به دلیل پیش زمینه‌ای که داشته‌ایم، اعتماد بیشتری به ما می‌شود و ناخودآگاه این حس را داریم.

با استدلال‌های محکم و منطقی به خط قرمزها نزدیک می‌شویم/مطمئن بودیم که حرفمان دینی است

یعنی چون «شمقدری» هستید، اعتماد بیشتری می‌شود؟

شمقدری: هم به دلیل شمقدری بودن، هم به دلیل آرمان مدیا و هم به دلیل رزومه‌هایی که قبلا داشته ایم. البته حس ما این چنین است و از جایی به ما لزوما اوکی داده نشده است. حسمان این است که می‌توانیم به خط قرمزها نزدیک شویم و البته مهم‌تر این است که حس می‌کنیم به دلیل استدلال منطقی تر و محکم‌تری که داریم، راحت تر می‌توانیم حرف بزنیم. به نظر من کارهای قبلی که راجع به موضوعات جنسی ساخته شده بود، به خوبی نتوانسته بود خیلی جنبه نقادانه ای داشته باشد و بینش مخاطب را یک مرحله جلو ببرد بلکه بیشتر از جنس افشاگرانه بود. کارهای ما بیشتر از جنس تحلیلی بینشی است و سعی می‌کنیم که بینش مخاطب را یک گام جلوتر ببریم. ما به خودمان مطمئن بودیم که حرفی که داریم می‌زنیم از بستر دین و اسلام است. حرف جدی و جدیدی است و به همین دلیل یک مقدار بی‌پروا بودیم و برای خودمان خط قرمز قائل نشدیم.

جنبه‌های مثبت غرب همان جایی است که به اسلام نزدیک شده است

کدام قسمت از حرف‌هایتان در این مستند، جدید بوده است؟

شمقدری: وقتی که دنیای غرب را نگاه می‌کردیم، دو جنبه در آن می‌دیدیم. یکی جنبه‌های مثبت آن بود و دیگری جنبه‌های منفی آن. به این نتیجه رسیدیمکه جنبه‌های مثبت آن جایی است که بیش تر به آن چیزهایی که در اسلام داریم نزدیک شدند و در مقابل در جنبه‌های منفی غرب آن جاهایی است که از اسلام دور شدند. این نوع تحلیل در آرمان مدیا، تحلیل جدیدی است و به نظرم اکثر مخاطبان ما به آن رسیده بودند. برای خود ما هم کشف جدیدی بود که بسیار برایمان جالب بود. این برداشت جدید همان بینش جدیدی بود که به نظرم قبل از این نبوده و اصلا کسی راجع به آن حرف نزده است.

غربی‌ها در زیست جنسی عقده‌ای نمی شوند و نیازهایشان عند اللزوم برآورده می‌شود

یک جمله معروفی از سید جمال الدین اسد آبادی است که می‌گوید «رفتم به غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم. برگشتم به شرق مسلمان دیدم اما اسلام ندیدم». چیزی که شما می‌گویید حرف جدیدی نیست.

شمقدری: البته کسی راجع به زیست جنسی با این رویکرد صحبت نکرده بود. ما این حرف را راجع به کلیت دین‌داری در میراث آلبرتا ۳ مطرح کردیم اما چنین موضوعی راجع به زیست جنسی شاید به ذهن کسی نرسد. آن چه که در ذهن ما وجود دارد این است که غرب غرق فساد و انحرافات جنسی است اما به نظرم به ذهن کسی نمی‌رسد که در غرب اتفاقا نکاتی وجود دارد.

حسین شمقدری کارگردان مستند انقلاب جنسی

در سفرهای اولی که خود من به اروپا داشتم، نوع نگاهم خیلی منفی بود. با خودم می‌گفتم که این‌ها دچار فساد شدند، برهنگی دارند و اوضاع خیلی خراب است. اما زمانی که آشنایی من بیشتر شد، این جنبه برای من پر رنگ شد که خیلی هم این گونه نیست و فضا آن چنان هم بی بند و باری نیست. اتفاقا قواعدی هست و آدم‌ها در زیست جنسی عقده‌ای نمی شوند و نیازهایشان عند اللزوم برآورده می‌شود. اتفاقا همه چیز به افراد این امکان را می‌دهد که نیازهایشان برآورده شود؛ البته نگاه اسلام هم همین است که نیاز‌ها باید برآورده شود.

فکر می کنید که توانسته ‌اید این موضوع را در فیلم خود بگویید؟

شمقدری: به نظرم بله.

به نظرتان با همان حرف‌های حجت الاسلام قاسمیان همه چیز را روشن و مسئله را حل کردید؟

شمقدری: به نظرم بله. کلیدی‌ترین قسمت در اینجا این است که می‌گوید حکومت کلیسا اعتقاد داشت که غریزه جنسی اهریمنی است.

رژه همجنس‌بازها باعث می‌شود از زندگی غربی دلزده شویم

واقعیت قضیه این است که دنیای غرب خوبی و بدی را در کنارهم دارد که در مجموع این خوبی‌ها و بدی ها در کنار هم می‌گوییم که این الگو، الگوی مناسبی نیست و نمی‌صرفد که ما به خاطر بخش‌های خوب آن دچار بخش‌های بد آن نیز بشویم. الگویی که در فیلم به عنوان الگوی برتر معرفی می کنیم و خود من هم به آن اعتقاد دارم و در زندگی خانوادگی‌ام استفاده می‌کنم، این است که مدل اسلامی مدلی است که برای خوشبخت شدن من در دنیا مدل بهتری است. وقتی مثلا پدیده‌ی رژه همجنس بازها را در آنجا می‌بینم و زندگی جوان‌های آن جا را می‌بینم باعث می‌شود که از زندگی‌آن ها دل زده شوم و البته در عین حال نقاط مثبت آن را هم می‌بینم.

ماجرای مصاحبه جنجالی که در خارج از ایران بازخوردهای بیش‌تری داشت

اخوان:‌ ما در سال ۱۳۹۱ در مورد میراث آلبرتا ۱ مصاحبه‌ای با یک رسانه معمولی و تقریبا ناشناس داشتیم. وقتی سال ۹۲ به دانشگاه EPFL در سوئیس رفتیم در آن جا چند نفر به ما گفتند که شما غلط کرده اید که در مصاحبه با فلان رسانه این‌چنین حرفی راجع به جوانان خارج از کشور زده‌اید. در حقیقت بازخورد‌ها در آن طرف بیشتر از این طرف بود.

«می‌گویند هرکسی غیر از شمقدری ساخته بود الان در گونی بود»/مساله اصلی جرات و جسارت است نه توانایی و آزادی عمل

یک حرفی که ما زیاد می‌شنویم و حرف سطحی ای هم است، این است که «شما» اجازه دارید از این حرف‌ها بزنید و بقیه نمی‌توانند. حال جالب است که از این حرف، جدیدتر نمی‌شنویم. هفته گذشته در جایی مجددا این صحبت مطرح شد و من به گوینده گفتم که عزیز جان حرف جدید بزنید اما بازهم توئیت کرده است که اگر شمقدری سازنده این فیلم نبود، سازنده را می‌گرفتند و در گونی می‌کردند اما به شمقدری کاری ندارند. به ایشان گفتم که حرف جدید بزن، بس است تا کی می‌خواهی خودت را فریب بدهی و هی بگویی که این ها میتوانند و بقیه نمی‌توانند؟ این‌ها آزادی عمل دارند و بقیه نمی‌توانند! کدام آزادی عمل و کدام توانایی؟ اتفاقا اگر مساله‌ای وجود داشته باشد، واقعا مساله جرات و جسارت است. مساله این است که شما بخواهی کاری را انجام بدهی. شما نمی توانید فقط حرف بزنید و البته دیکته نانوشته غلط ندارد. امروز چرا انقلاب جنسی نقد مثبت و منفی می‌شود؟ چون یک نفر رفته است و این کار را کرده است. بزرگترین حرفی که راجع به میراث آلبرتا ۱ شنیدیم چه بود؟ این بود که شما رانت دارید و با رانت‌تان پیش احمدی نژاد رفته‌اید.دانشگاه شریف این جسارت را واقعا به ما داد. دانشگاه شریف به ما جرات و جسارت داد که به جای حرف زدن، کاری انجام بدهیم که تاثیر داشته باشد.

«شما کاری کردید که شاید بقیه اجازه انجام آن را نداشتند». من می‌گویم که این حرف غلط است و بسیاری از گویندگان این حرف، جرات انجام آن را ندارند. بقیه حاضر نیستند که فحشش را بشنوند. میگویند فحش دادن آسان است و برویم به شمقدری و آرمان مدیا فحش بدهیم. بیاییم بگوییم که این‌‌ها رفتند سراغ موضوع ازدواج موقت پس شروع کنیم به آن‌ها فحش بدهیم. حرف و استراتژی ما این است که بیشتر از آنکه حرف بزنیم کار کنیم.

بیشتر از ۳۰ کلیپ با عنوان «یک یا دو» ساخته‌ایم. در همین کلیپ آخر که یک روحانی مجری آن است، از مردم می‌پرسد که آیا شما دختر به آخوند می‌دهید یا خیر؟ همین کلیپ را نشستیم و شمردیم و چیزی بیش از ۴٫۵ میلیون بازدید داشت. اما همان طور که گفتم و باز هم می گویم شما ممکن است کارتان همراه با خطا باشد در برخی موارد. ما این مساله را می پذیریم و کتمان نمی کنیم.

در مستند انقلاب جنسی، پژوهش میدانی انجام دادیم

مبانی مطالعاتی شما برای پژوهش مستند انقلاب جنسی چه بود؟ نتیجه پژوهش‌تان چه بوده که بر اساس آن مستند را ساخته‌اید؟

شمقدری: شروع آن درکی بوده است که ما از دنیای غرب داشته‌ایم اما قطعا باید یک مرحله پژوهش را رد می‌کردیم برای اینکه یک سری نکاتی در فیلمنامه در می‌آمد که بخشی از آن را باید تیم پژوهش جواب می‌داد. اما قطعا مطالعاتی بر روی غرب، تاریخ آن، سیر تحولات جنسی و… انجام شد. از این مرحله که بگذریم، پژوهشی که در مستند ارزشمند است، پژوهش میدانی است. در جشنواره‌های مهم دنیا پژوهش را چیزی تعریف می‌کنند که ما را به یک سوژه برساند؛ آن سوژه کشفی جدید باشد و از آنجایی که معرفی آن کشف جدید نتیجه آن پژوهش بوده است، جایزه پژوهش را می‌گیرد.

انتظار دیدن حجم انبوهی از سند در یک مستند حاصل نگاه عوامانه به «پژوهش در مستند» است

یک تعریفی که در نگاه عوامانه به فیلم مستند می‌شود، این است که فیلمی که بیاید و سندهای گسترده‌تری را ارائه دهد، گویی که در پژوهش قوی‌تر بوده است؛ در حالی که پژوهش در مستند، پژوهشی است که ما را به درک جدیدی از دنیای واقعیت امروز می‌رساند. برای مثال مستندی که رفته بود و یک گمشده‌ی تاریخی را پیدا کرده بود و آن را معرفی کرده بود، جایزه بهترین پژوهش را دریافت کرده بود. بنابراین پایه پژوهش باید به خروجی برسد. ما در مستندمان به دلیل همین مساله و ایجاد جذابیت در کار، پژوهشمان را به صورت روشن و واضح در کار ارائه ندادیم. این که عده ای می‌گویند که کار شما پژوهش نداشته است، غلط است.

در معرفی مستند نوشته‌ایم: «ما امروز در ابتدای مسیری هستیم که غرب از ۲۰۰ سال پیش در راه آزادی‌های جنسی طی کرده‌است». مثلا می‌گویند که چرا گفتید از ۲۰۰ سال قبل؟ در حالی که ما تمام نکات تاریخی مربوط به آن را داریم که از زمان وایکینگ‌ها بوده است که اولین ریشه‌های انقلاب جنسی بروز کرده و نحوه‌ پیشرفت آن چگونه بوده است. البته نیازی ندیدیم که این موضوعات را خیلی واشح در کار ارائه بدهیم.

گفتید که پژوهش میدانی در کار ارزشمند است اما احساس می‌شود که در مستند انقلاب جنسی این پژوهش میدانی کاملا آسیب پذیر است و به راحتی زیر سوال می‌رود؛ مثلا در آنجایی که تصویر یک آقا و خانم جوان در دستتان است و هم در اروپا و هم در ایران فیلم‌برداری کرده‌اید، از افراد می‌پرسید که دوست دارید که شب را با کدام از این افراد سپری کنید؟ خارجی‌ها هم جنسشان را اما ایرانی‌ها جنس مخالفشان را انتخاب می‌کنند؛ این یکی از پایه‌ها و نتیجه‌گیری‌های مهم فیلم شما است. یعنی در غرب هیچ کسی وجود نداشت که جنس مخالفش را انتخاب کند؟ و یا در ایران کسی نبود که هم‌جنسش را انتخاب کند؟ البته شاید‌ چنین چیزی وجود داشته و شما در تصویر نیاورده باشید. یکی از این برداشت‌ها کافیست تا تمام پژوهش شما زیر سوال برود.

شمقدری: اگر در کار نگاه کنید می‌بینید که با ۷ نفر مصاحبه شده است، ۵ نفر جنس موافقشان را می‌گویند و ۲ نفر جنس مخالفشان را می‌گویند. سوال ما این بوده است که حاضرید با چه کسی یک شب رومانتیک و شاد را سپری کنید؟ دو عکس را نشان می‌دهیم و اغلب ۸۰ درصد غربی‌ها جنس موافقشان را انتخاب می‌کنند و در ایران اغلب جنس مخالفشان را انتخاب می‌کنند.این موضوعی است که اتفاق می‌افتد. من نمی‌دانم مشکل شما با این قضیه چیست؟ این چرا‌ها چیزهایی است که میتواند در فیلم اضافه شود یا به مخاطب واگذار شود و ما نتیجه گیری را به مخاطب واگذار کردیم. در ایران مساله جنسی اولویت بر مسائل دیگر دارد در حالی که در غرب اولویت ندارد. در ایران نگاه حاکم، نگاه جنسی است که خود می‌تواند دیگر مسائل را پوشش بدهد در حالی که در غرب این‌گونه نیست. برای مثال در غرب سمپاتیک نیست و او می‌گوید که من چون زن هستم، یک زن بهتر می‌تواند من را درک کند و بیش‌تر با آن حس نزدیکی می‌کنم. واقعیت همین است و من نمی‌دانم مشکل شما چیست؟

اخوان: شاید باورپذیری این موضوع آن قدر برای شما سخت است که نمی‌توانید به آن فکر کنید.

مساله باور پذیری من نیست بلکه آسیب پذیری پژوهش میدانی آنهم تنها با یک مثال نقض است. برای مثال وقتی در ایران کار را ضبط می‌کردید، هیچ کسی نبود که در پاسخ به این سوال شما بخواهد با هم‌جنس خودش یک شب رومانتیک داشته باشد؟‌

شمقدری: خیر هیچ کس نبود.

واقعا هیچ کس نبود؟

شمقدری: یک خانمی بود که البته فکر می‌کنم حیا کرد و جلوی دوربین گفت که دوست دارد با یک خانم، شب رومانتیکی را تجربه کند. به او گفتم که تمام مسائل را کنار بگذارد و حقیقتا بگوید که بیشتر دوست دارد با کدام باشد؟ گفت اگر محدودیت را کنار بگذاریم، دوست دارد با جنس مخالفش باشد.

قضاوت داشتیم و نداشتیم

اینکه جوانان غربی در پژوهش میدانی شما، همجنسشان را انتخاب می‌کنند ایده آل است؟ خودتان گفتید غربی‌ها در زیست جنسی عقده‌ای نمی شوند و نیازهایشان عند اللزوم برآورده می‌شود، این هم لابد در همان راستا باید بپذیریم؟

شمقدری: این موضوع دوجنبه است و راجع به این قضاوتی در فیلم نکردیم. در این بخش می‌خواهیم نکات منفی غرب را بگوییم و از این سکانس آغاز کردیم تا به صحنه رژه هم‌جنسگرا‌ها برسیم. ما راجع به این موضوع قضاوت نکردیم اگر چه در صحنه‌های قبلی قضاوت کردیم. چرا در این جا قضاوت نداشتیم؟ برای این که احساس کردیم اگر قضاوت کنیم، تاثیرگذاری آن کمتر می‌شود. بخشی از این پدیده مثبت است و بخش دیگری از آن منفی است.

اتفاقا خوب است که نگاه جنسی داشته باشیم و نسبت به جنس مخالف حریص باشیم. اتفاقا این موضوع یکی از ضمانت‌های حفظ خانواده است و باعث می‌شود دو نفر بتوانند کنار هم زندگی کنند. حال از یک طرف هم می‌توانید بگویید منفی است چرا که نباید نگاه جنسی نسبت به هر چیز غلبه پیدا کند. اما خوب است و خود من دوست دارم. به نظر من نگاه جنسی یک جاهایی باید غلبه پیدا کند و برای همین است که اتفاقا اسلام میگوید که تا می‌توانید محیط زن و مرد را از هم جدا کنید. در حقیقت این قطب مثبت و منفی باید باشد و از بین نرود. شاید یک نگاه این باشد که این قطب مثبت و منفی باید از بین برده شود و شرایط عادی سازی شود.

یعنی مثل غرب.

شمقدری: شاید این موضوع باعث بشود که زن و مرد نسبت به هم نگاه جنسی نداشته باشند، کنار هم کار کنند و … اما این به نظر من خوب نیست. شاید شما یک مشکل را حل کرده باشید اما بنیان خانواده را زیر سوال برده اید. من حاضر نیستم که بچه‌ها در مدرسه بهتر درس بخوانند، افراد در محل کار بهتر کار کنند اما بنیان خانواده سست شود. من ترجیح می‌دهم که بنیان خانواده حفظ بشود.

چگونه می‌توانید بنیان خانواده را حفظ کنید؟

شمقدری: مساله جنسی و کشش بین قطب مثبت و منفی زن و مرد یکی از مسائلی است که باعث بنیان خانواده می‌شود.همین که شما حرص دارید که شب با یک زنی باشد و گزینه‌ی اول تو همسر خودت باشد، نکته بسیار مثبتی است و این موضوع باعث می‌شود که در کنار همسرت آرامش و لذتی که قرار است ببری را پیدا کنی.

پس به نظر شما اکنون با جواب‌هایی که در ایران به سوال‌های شما داده شده و افراد ترجیح دادند با جنس مخالفشان باشند، شرایط خوبی داریم؟

شمقدری: بله دقیقا. اتفاقا این موضوع مثبت است.

البته در فیلم انگار این گونه القا نمی‌شود و نگرانی به خاطر همین است.

شمقدری: در آن جا قضاوت نکردیم. این صحبت موضع شخصی من است.

ترتیب سکانس‌ها به گونه‌ای است که مخاطب مجبور به اصلاح قضاوت اولیه‌اش می‌شود

این حرف شما پسندیده است که اتفاقی که در ایران می‌افتد و جاذبه‌ای که جنس مخالف برای جوانان دارد اتفاقا خوب است اما در مستند چنین چیزی را نمی‌بینیم. مستند نمایش آرامش یک جوان غربی است که همه شهواتش ارضا شده و حرصی برای حضور کنار جنس مخالفش ندارد، انگار فقط دوست دارد با کسی باشد که بتواند به خوبی با او ارتباط برقرار کند و حرف بزند اما در مقابل، یکی ایرانیِ مقید و در فشار را می‌بینیم که انگار از روی حرص و عقده‌های انباشته جنس مخالفش را انتخاب می‌کند. چیزی که نمایش دادید با چیزی که الان می‌گویید به آن معتقدید هم‌خوانی ندارد.

شمقدری: در دنیای فیلم، اول یک پدیده می‌بینید که ممکن است ۶۰-۷۰ درصد مخاطبان همین برداشت را بکنند که بگویند غرب به چه نقطه‌ای رسیده است که عقده‌ای نیستند اما وقتی که وارد سکانس دیگر یعنی رژه همجنس‌گرا‌ها می‌شوید، مجبور هستید که در قضاوت خود اصلاحاتی انجام بدهید. ما این دو سکانس را پشت سر هم قرار دادیم. سکانس اول مقدمه‌ای برای دومی است. در مقدمه نمی‌خواستیم که قضاوت شتاب زده‌ای داشته باشیم و بگوییم که جامعه غرب فلان است. ما آن سکانس را کنار رژه هم‌جنس‌گراها قرار دادیم تا بگوییم که ما قضاوتی نمی کنیم اما ببینید که در نهایت به کجا رسیدند؛ به جایی مثل رواج گسترده هم‌جنسگرایی یا رسمیت دادن به آن و … می‌رسند. در این جا است که باید قضاوت‌تان را مورد بازنگری قرار بدهید.

مسیر فیلم، همان مسیری است که دنیای غرب رفته است. مسیری به هم پیوسته است و کم کم در ابتدا عقده‌هایتان نسبت به جنس مخالف کمرنگ تر شده اما در ادامه بالاخره شما باید لذت ببرید و به دنبال پدیده‌های جدید بروید. این همان اتفاقاتی می‌شود که اکنون در غرب اتفاق می‌افتد. من کلیپ‌های مربوط به رژه هم‌جنس‌گرا‌ها را در اینستاگرام دیده‌ام. جالب است که وقتی کامنت‌های همان افرادی که ادبیات‌شان خیلی باز است و از همه چیز صحبت می‌کنند را می‌خواندم، ۸۰ درصدشان به این پدیده فحش می‌دادند و آن را قبول نداشتند اما ۲۰ درصدشان می‌گفتند که نگویید «هم‌جنس‌باز» بلکه بگویید «هم‌جنس‌گرا» چرا که این موضوع فقط یک گرایش است. در حقیقت این را می‌خواهم بگویم که فرهنگ عمومی جامعه‌ی ما این پدیده را قبول نمی‌کند و به نظرم برای مخاطب نیز این اتفاق رخ داده است.