به مناسبت سالگرد شهادت شهید داریوش رضایی‌نژاد؛

گفتگو با کارگردان مستند «آرمیتا مثل پری»: تلاش برای نمایش یک رابطه‌ احساسی!

به مناسبت اول مردادماه، سالروز شهادت دانشمند شهید داریوش رضایی‌نژاد گپ و گفت خودمانی حلقه وصل با احمد عبدالرحیمی، کارگردان مستند «آرمیتا مثل پری» منتشر می‌شود.

به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» به نقل از حلقه وصل، شهید دانشمند داریوش رضایی‌نژاد در صبح ۲۹ بهمن سال۱۳۵۶ در شهرستان آبدانان استان ایلام به دنیا آمد. از همان اویل کودکی در سخن گفتن و دیگر اعمال خود، نبوغ خود را به اطرافیان نشان داد. در دوران دبستان همیشه با هوش و توانایی خود معلم و دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می­‌داد. کلاس سوم ابتدایی را طی تابستان گذراند و دیگر سالهای دوره ابتدایی هم شاگرد اول و نماینده کلاس بود.

وی در مهر ماه ۱۳۷۳در رشته مهندسی برق (الکترونیک)، گرایش قدرت، در دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان پذیرفته شد.

شهید والامقام داریوش رضایی‌نژاد با وجود نبوغ ذاتی در امور کارگاهی و آزمایشگاهی که از ویژگی­های تمامی نوابغ و مخترعان است در تحصیل و پذیرش و اجرای آکادمیک نیز بسیار منظم و کوشا بود. ایشان ضمن فراگیری و کسب تجربه در رشته خود، در زمینه استفاده از رایانه و علوم کامپیوتری نیز بسیار توانا بود. با داشتن چنین توانایی‌هایی، داریوش بزرگ توانست در مدت هفت ترم و با رتبه اول و به عنوان دانشجوی برتر دانشگاه، از دانشگاه خود فارغ التحصیل شود.

داریوش به محض فارغ التحصیلی به عنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشور مشغول به کار شد. در عرصه‌ای که فعالیت داشت توانایی فراوانی داشت و نبوغ و تلاش خود را در مسیر خدمت به وطن خویش قرارداد و در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱ به شهادت رسید.

پس از شهادت دانشمندان هسته‌ای کشورمان، مستندهایی با موضوع زندگی و شخصیت خانوادگی، اجتماعی و کاری این شهدای عزیز ساخته شد. در این بین اما رابطه عاطفی علیرضا و آرمیتا (فرزندان شهیدان احمدی‌روشن و رضایی‌نژاد) بعد از حضور رهبر انقلاب در منزل این شهیدان بیشتر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. ساخت مستندها، گزارش‌های خبری و … صدا و سیما با محوریت آرمیتا رضایی‌نژاد تا جایی ادامه یافت که اصل ماجرا کم‌کم به فراموشی سپرده می‌شد. همین توجه خاص رسانه‌ها به این موضوع منجر به تولید مستندهایی با موضوع شهید رضایی‌نژاد شد که هرکدام نقاط ضعف و قوتی داشتند. شهید خوب، شهید دانش، فرزند کبیرکوه، بابا آمد، آرمیتا مثل پری و … .

به مناسبت اول مردادماه، سالروز شهادت دانشمند شهید داریوش رضایی‌نژاد گپ و گفت خودمانی حلقه وصل با احمد عبدالرحیمی، کارگردان مستند «آرمیتا مثل پری» در ادامه می‌آید:

چرا «آرمیتا» مثل «پری»؟

بعد از ترور شهید رضایی‌نژاد، چند مستند برای آرمیتا ساخته شد، ولی از بین همه‌ی آن‌ها، مستند «آرمیتا مثل پری» از بهترین و جان‌دارترین کارها از آب درآمد. نقطه‌ی قابل توجه و متمایزکننده‌ی این مستند هم حضور مقام معظم رهبری در مستند و به تصویر کشیده شدن رابطه‌ی ویژه‌ی ایشان با آرمیتا بود. حتی هنوز هم حساسیت‌ها در مورد این کار وجود دارد و من گاهی بازتاب‌هایی از آن را می‌بینم و می‌شنوم.

من چند ماه درگیر این کار بودم. سعی داشتم در این اثر از مصاحبه و بازیگری استفاده نکنم، هر چند در جریان تولید آن بنا بر اصول حرفه‌ای از گرفتن مصاحبه هم غافل نبودم. من تلاش کردم در این کار، علی‌رغم آن که شاید بعضی کارگردانان مقید نباشند، استانداردهای مستند را رعایت کنم. بعضی دوستان هستند که صرفا یک گزارش تولید می‌کنند و نام مستند روی آن می‌گذارند. البته این گزارش‌ها هم یک گونه مستند هستند، ولی نمی‌توان همه‌ی گونه‌های مستند را در یکی منحصر کرد. «آرمیتا مثل پری» با این دید ساخته شد که یک مستند محض باشد.

این کار در نهایت در قالب یک اثر حدودا ۴۶ دقیقه‌ای تولید شد و نامی بر آن نهاده شد که از بیان خود مقام معظم رهبری گرفته شده بود.

ایده کار از کجا آمد؟

قبل از این در ذهن داشتم که حادثه‌ی ترور را بازسازی کنم، چند نفر از دوستان نیز اصرار داشتند این کار را انجام دهم. حتی قصد داشتم این صحنه را از دیدگاه آرمیتا بازسازی کنم. ولی با وجود ارتباطی که بین حضرت آقا و آرمیتا ایجاد شده بود، تصمیم خودم را گرفتم و با خودم قرار گذاشتم اگر مستندی برای شهید رضایی‌نژاد می‌سازم، در مورد ارتباط او و دخترش بسازم. در قدم اول فیلم دیدار مقام معظم رهبری و آرمیتا را تماشا کردم. البته آن فیلمی که دفتر نشر آثار روی سایت منتشر کرده است، از لحاظ فنی ویرایش نشده است، ولی چون دو دوربین دیگر هم از آن دیدار فیلم گرفته بودند، من با اصرار فیلم آن‌ها را هم تماشا کردم. بعد از آن بود که ایده‌هایی برای به تصویر کشیدن این ارتباط عاطفی در ذهنم شکل گرفت.

در مرحله فیلمبرداری و تولید مستند به مشکل برنخوردید؟ با آرمیتا چگونه ارتباط برقرار کردید؟

من صدابردار و فیلم‌بردار فیلم را از خانم‌ها انتخاب کردم و برای آن که با آرمیتا بتوانند ارتباط برقرار کنند، سناریوهایی را تدوین کردم. در همان دیدارهای اول به این نتیجه رسیدم که آرمیتا ارتباط خوبی برقرار نمی‌کند و این که چند نفر غریبه به منزل آن‌ها رفت و آمد کنند، برایش سخت است. گویا قبلا هم چند گروه به منزل آرمیتا رفته بودند و مصاحبه‌هایی را گرفته بودند و او از این اتفاقات اذیت شده بود و خاطره‌ی خوشی نداشت.

آرمیتا با هر کسی ارتباط برقرار نمی‌کرد و خیلی سخت دوست می‌شد! برای همین تصمیم گرفتم عوامل را حذف کنم و رویکردهای دیگر را در به کار گیرم. مثلا دوربین‌ها را مستقر کنم تا به کار خودم برسم و آرمیتا هم کار خود را بکند. بعد از مدتی دیدم که آرمیتا علاوه بر این که متوجه دوربین‌ها می‌شود، گاهی از آن‌ها به صورت متهم سوال می‌پرسد! صحنه‌ی بامزه‌ای بود!

من اصلا نمی‌خواستم از او سوال و جواب کنم. برای همین من با او طرح رفاقت ریختم تا آن که موقعیتی پیش آمد و سفری به همراه خانم رضایی‌نژاد به ایلام پیش آمد. کم‌کم که در کار پیش رفتیم حساسیت آرمیتا به دوربین کمتر شد و او بیشتر برای ساخت مستند با ما همکاری کرد.

در مدت بیش از یک ماهی که با آرمیتا ارتباط داشتید، تصاویر و راش‌های زیادی را تهیه کرده بودید. ملاک شما برای انتخاب از بین آن‌ها چه بود؟

در سناریویی که در ابتدای شروع کار نوشته شده بود، من قصد داشتم آرمیتا به مرور تمام لحظات دیدارهایی را که با مقام معظم رهبری داشت، از زبان خودش تعریف کند.

من از خانم رضایی‌نژاد شنیدم که مواقعی که شهید رضایی‌نژاد به شهر خود می‌رفت، آرمیتا را به مکان‌های زندگی عشایر می‌برد و او را در بین احشام آنان رها می‌کرد تا با آنان بازی کند. چون خود شهید رضایی‌نژاد در بین عشایر و در سیاه‌چادرها به دنیا آمده است. من با این نگاه، آرمیتا را به همان جا بردم و مفصل از او فیلم‌برداری کردم. طوری که اگر کسی بخواهد در این موضوع به صورت تخصصی کار کند، به اندازه‌ی کافی راش در اختیار دارد! حتی او را در فصل میوه، به باغ‌های میوه بردم تا خاطراتی را که با پدرش در آن موقعیت‌ها داشت، تداعی کنم. آرمیتا مفصل در باغ‌های انگوری که متعلق به یکی از بستگان نزدیک او بود میوه می‌چید و به فارسی و انگلیسی شعر می‌خواند!

چون ما از ابتدا خواستیم ارتباط آرمیتا را نشان دهیم، شیوه‌ی انتخاب به گونه‌ای شکل گرفت که در این راستا باشد. مگر این که می‌خواستیم در موضوعات دیگری برای زندگی آرمیتا مستند بسازیم. مثلا یکی از این موضوعات، خوابیدن‌های آرمیتا بود: هر شب قبل از خواب، مادر آرمیتا مدت زیادی برای او قصه می‌گوید که ما مفصل از آن تصویربرداری کرده‌ایم.

بازخوردهای کار چه طور بود؟

واقعیت این است که بازخوردهای خوبی را بعد از پخش این مستند شاهد بودیم. در همان زمان پخش، اگر روزنامه‌ی جام جم را ببینید، تیتر زده بودند «آرمیتا مثل پری، مستندی که دیدنی شد.» این کار دو سال بعد از اولین پخش، در سالگرد شهادت شهید رضایی‌نژاد بازپخش شد.